آيا مردم از رويه اين نابكاران پند مىگيرند و آيا در رفتار
اين افراد بىوفا دقت و انديشه مى- كنند، اينك گروه ستمگران عليه حق و آئين آن
قيام كرده و مىكوشند تا نور حقيقت را خاموش سازند كجايند نيكوكاران كه در راه
اعلاى حقيقت جانفشانى نمودند.
فصل- 19 توجه على ع
بجانب بصره
هنگامى كه امير المؤمنين
ع بطرف بصره آهنگ نمود به ربذه نزول اجلال كرد، دنباله حاجيها گرد آمدند تا بيانات
الهى آن ذات با بركات را استماع نمايند على ع آن هنگام در ميان خيمه خود بود.
ابن عباس گويد وارد خيمه
آن جناب شده ديدم مشغول وصله زدن كفش خود است عرض كردم ما باصلاح كار خود
نيازمندتريم از آنچه هم اكنون بدان پرداخته على ع پاسخ مرا نداده و همچنان بكار
خود مشغول بود پس از آنكه از وصله زدن آسوده شد هر دو جفت كفشش را در برابر من
افكنده فرمود بهاى اين جفت كفش چقدر است؟ عرضكردم ارزشى ندارد فرمود در عين حال
چقدر مىارزد عرضكردم نيم درهم فرمود بخدا قسم اين زوج كفش ارزشش نزد من بيشتر از
خلافت بر شماست مگر در صورتى كه بتوانم حقى را بپا بدارم يا باطلى را از بين ببرم.
گفتم حاجىها گرد آمده
تا از فرمايشات شما استفاده نمايند آيا اجازه ميدهى من با آنها صحبت كنم اگر كاملا
توانستم از عهده گفتار خود برآيم از ناحيه تو بوده و آفرينش بر توست و اگر
نتوانستم كارى از پيش ببرم زيانش متعلق بخود منست فرمود نه من خود با آنها سخن
مىگويم آنگاه با دستهاى درشت خود بسينه من زد كه متألم گرديدم.
على ع كه معلوم شد از
سخن نابجاى من سخت ناراحت شده از جا برخاست من براى ترميم حال آن حضرت و پوزش
خواستن از بىادبى خود بدامن آن حضرت چنگ زده و او را سوگند دادم كه