اسم الکتاب : ترجمه روضة الواعظين فتال نيشابوري المؤلف : مهدوي دامغاني، محمود الجزء : 1 صفحة : 125
محمد 6 بنگرم. به من گفت: برگرد كه هيچ آدميزادهيى را راهى
براى ديدار او نيست تا ديدار فرشتگان از او تمام شود. عبد المطلب مىگويد: من شروع
به لرزيدن كردم و شمشير را از دست افكندم و براى اينكه اين خبر را به قريش بدهم
بيرون آمدم. ولى خداى عز و جل قدرت سخن گفتن را از من گرفت و هفت شبانروز نتوانستم
كلمهيى به زبان آورم.[1] ميلاد
پيامبر 6 روز جمعه هفدهم ربيع الاول عام الفيل (سال حمله ابرهه با فيل به مكه-
م.) بوده است و گفته شده است، روز جمعه دوازدهم ماه ربيع الاول بوده است و روايت
نخست صحيحتر و معروفتر است.[2] پيامبر 6
فرمودهاند: خداوند نطفه مرا از مرواريد سپيد اندوختهيى آفريد و از پشتى به پشت
ديگر منتقل فرمود تا به پشت عبد المطلب رسيد و آن به دو نيم شد نيمى به پشت عبد
الله و نيمى به پشت ابو طالب رسيد. من از عبد الله هستم و على از ابو طالب است و اين
است معنى گفتار خداوند كه فرموده است: «و او خدايى است كه بشر را از آب (نطفه)
آفريد و براى او خويشى و بستگى ازدواج قرار داد و خداى تو بر هر چيز تواناست.»[3] «درود بر آن
كس كه چون جسم پاك و پاكيزهاش در زمين جا گرفت. زمين را مقدس كرد، تا هنگامى كه
خورشيد مىدرخشد درود بر نژادگان باد و سلام بر گنبد رخشان سپيد و سلام بر گور.»
مجلس ششم در باره رحلت
سرور ما محمد مصطفى 6
بدان كه پيامبر 6 روز
دوشنبه، بيست و هشتم صفر سال دهم از هجرت خود،
[1]. اين روايت هم در صفحه 112 اثبات الوصيه
مسعودى بدون هيچ كم و كاستى آمده است، و معلوم مىشود اثبات الوصيه در اختيار و
مورد استفاده فتال بوده است و اين موضوع در خور دقت است. م.
[2]. خوانندگان گرامى توجه دارند كه برخى از
بزرگان علماى شيعه مانند شيخ كلينى تولد حضرت ختمى مرتبت6 را دوازدهم ربيع
الاول دانستهاند( اصول كافى، ج 2، ص 323، چاپ علميه اسلاميه، تهران).
[3]. براى اطلاع بيشتر در مورد اين روايت مراجعه
فرماييد به: صفحه 360 جلد 35 بحار الانوار، چاپ دار الكتب الاسلاميه كه از منابع
كهن چون تفسير فرات بن ابراهيم و عمدة و كشف الغمه و روضة الواعظين همين روايت و
روايات ديگرى را آورده است.
اسم الکتاب : ترجمه روضة الواعظين فتال نيشابوري المؤلف : مهدوي دامغاني، محمود الجزء : 1 صفحة : 125