اسم الکتاب : رهاورد خرد، ترجمه تحف العقول المؤلف : ابن شعبه حرّاني الجزء : 1 صفحة : 90
غيرتمندى بيجا نشان دهى (و بدبينى نمايى) زيرا از اين رهگذر
آنان كه درستند به نادرستى كشيده مىشوند، ولى كار آنها را محكم گير و اگر گناهى
ديدى زود بر خرد و كلان منكر شمار. (امّا) مبادا كه (زود) كيفر كنى[1] و گناه را
بزرگتر سازى و پوزش خواهى را بىارج دارى. (1) بندگان را به نيكويى پرورش ده، و
كمتر (بر آنان) خشم گير و بيگناه (آنان را) بسيار سرزنش مكن، و اگر گناه يكى از
آنان ثابت شد نكوهشى نيكو و مناسب كن كه نكوهش همراه با گذشت براى كسى كه خرد دارد
مؤثرتر از زدن (و تنبيه بدنى) است و بر آنكه خرد ندارد نيز سخت مگير و در قصاص او
تخفيف ده.[2] براى هر يك
از آنان وظيفهاى معين كن كه مسئول آن باشد چه اين روش مؤثّرتر است كه كار را به
يك ديگر وانگذارند.[3] خاندان خود
را گرامى دار زيرا آنها شهبال تو هستند كه بدانها پرواز كنى و ريشه تو هستند كه به
وجود آنها پايدار شده و به مدد ايشان بر مشكلات هجوم مىآورى[4] و به يارى آنان پيروز مىشوى، آنان
ياران هنگام سختى تو هستند، پس كريمشان را گرامى دار و بيمارشان را بيمار پرسى كن
و در كارهايشان شريك باش و در سختى دستشان را بگير و در همه كار خود از خدا يارى
جوى كه او با كفايتترين يار و مددكار است.
دين و دنيايت را به خدا
مىسپارم و از او خواستارم كه در جهان و آخرت بهترين تقدير را بر تو براند و
السّلام عليك و رحمة اللَّه.
سفارش آن حضرت به پسر
خود حسين عليهما السّلام
(2) اى پسر عزيزم تو را
به پرهيزگارى خدا در توانگرى و بينوايى و گفتار حقّ در خرسندى و خشم و ميانه روى
در دولتمندى و درويشى و دادورزى بر دوست و دشمن و كردار در چستى و سستى و خشنودى
از خدا در سختى و آسايش سفارش مىكنم.
(3) اى پسر عزيزم، هر
گزندى كه در پى آن بهشت باشد گزند نيست و هر نكوحالىاى كه پس از آن دوزخ آيد
نكوحالى نيست. هر نعمتى در برابر (نعمت) بهشت كوچك است و هر سختى و بلايى در برابر
(بلاى) دوزخ عافيتى باشد.
[1] در پارهاى نسخههاى تازه به جاى« اياك ان
تعاقب فتعظم الذنب و تهوّن العتب»[ اياك ان تعاقب فيعظم الذنب و يمعون العتب-
بپرهيز از آنكه عتاب و سرزنش تند كنى كه گناه بزرگ شود و نكوهش خوار و بيمقدار
گردد] آمده است.
[2] در پارهاى نسخههاى تازه به جاى« و لا تمسك
من لا عقل له و خف القصاص»[ و التمسّك بمن لا عقل له اوجب القصاص- گرفتن گريبان
كسى كه خرد ندارد موجب قصاص باشد] آمده و ظاهر آن است كه« و لا تنكل من لا ...
الخ» باشد( كه همان معنى سختگيرى
و عذاب دادن است.- م.).
[3] ن: به جاى« و اجعل لكل امرئ منهم»[ ... لكل
انسان من خدمك- هر يك از خدمتكارانت] و به جاى« لا يتواكلوا»[ لا يتواكلوا في
خدمتك- در خدمت تو كار را به يك ديگر وانگذارند]
[4] ن: به جاى« و بهم تصول»[ و يدك التى بها
تصول- و دست تو هستند كه با آن پنجه مىافكنى]
اسم الکتاب : رهاورد خرد، ترجمه تحف العقول المؤلف : ابن شعبه حرّاني الجزء : 1 صفحة : 90