responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : رهاورد خرد، ترجمه تحف العقول المؤلف : ابن شعبه حرّاني    الجزء : 1  صفحة : 416

و بالاتر از آن (مثلا تا قتل نفس را شامل مى‌شود.) اين است (ميزانى) كه امر دين بر آن عرضه و سنجيده شود. پس (بايد) هر چه را برهانش برايت ثابت است بگزينى و هر چه را صحّتش بر تو پوشيده است‌[1] رد كنى. پس هر كه يكى از اين سه‌[2] را آورد همان حجّت رسايى است كه خداوند در گفته خود به پيامبرش بيان فرمود كه: قُلْ فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ فَلَوْ شاءَ لَهَداكُمْ أَجْمَعِينَ‌- بگو (اى پيامبر) حجّت رسا و روشن از آن خداوند است؛ و اگر مى‌خواست همه شما را هدايت مى‌كرد»[3] (خداوند) آن حجت رسا را به نادان مى‌رساند و او با وجود نادانى خود آن را مى‌فهمد همچنان كه دانا به دانش خود آن را مى‌داند. زيرا خدا عادل است و زور نمى‌گويد و بر آفريدگان خود بدان چه مى‌دانند حجّت مى‌آورد و آنها را بدان چه مى‌دانند دعوت مى‌كند نه بدان چه نمى‌دانند و نمى‌شناسند. پس رشيد جايزه‌اى تقديم آن حضرت كرد و او را برگردانيد و خبر مفصّل است.[4]

(1)

كوته‌سخنانى از آن حضرت 7 كه در اين معانى روايت شده است.

(2) فرمود 7: بر آن كس كه از جانب خدا خرد ورزد (و عقلش به فرمان حق باشد) سزاست كه خدا را در روزى رسانى كندكار نپندارد و در گذراندن قضايش متّهم نسازد (و بر او گمان بد نبرد).

(3) مردى گفت: او را از يقين پرسيدم. حضرتش 7 فرمود: (موقن- كسى كه ايمانش در حدّ يقين باشد) توكّل (فقط) بر خدا كند و به خدا تسليم شود و به قضاى خدا رضا دهد و (همه كار خود را) به خدا واگذارد.

(4) عبد الله بن يحيى‌[5] گفت: در دعا به او نگاشتم «الحمد اللَّه منتهى علمه- سپاس خداى را به نهايت درجه علمش» (امام) 7 (در پاسخم) نوشت: نبايد بگويى «نهايت علمش» چه علم او را نهايت و پايانى نيست، ولى بگو: «منتهى رضاه- غايت خشنوديش»[6]


[1] در الاختصاص به جاى« غمض عليك صوابه»،[ غمض عنك ضوءه- روشنيش بر تو پوشيده است و روشن نيست‌] آمده است.

[2] ظاهرا مراد از« اين سه»: قرآن و سنّت و قياس عقلانى است( يعنى سنجشى كه درستى آن مورد قبول خرد باشد و از آن« به عقل» تعبير مى‌شود.- م.)

[3] الانعام، 149

[4] تمامى خبر در الاختصاص مفيد، رحمه اللَّه آمده است.

[5] عبد الله بن يحيى كاهلى اسدى كوفى، برادر اسحاق بن يحيى از برجستگان اصحاب امام صادق و امام كاظم عليهما السّلام بود و او را كتابى است.

[6] صدوق رحمه اللَّه اين روايت را در كتاب توحيد، باب علم به اسناد خود از كاهلى، از حضرت موسى بن جعفر عليهما السّلام روايت كرده است.

اسم الکتاب : رهاورد خرد، ترجمه تحف العقول المؤلف : ابن شعبه حرّاني    الجزء : 1  صفحة : 416
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست