اسم الکتاب : رهاورد خرد، ترجمه تحف العقول المؤلف : ابن شعبه حرّاني الجزء : 1 صفحة : 417
(1) مردى در باره (معنى جواد) گشاده دست كريم، از او پرسيد.
(امام) 7 فرمود: سخن تو دو صورت دارد. اگر در باره آفريدگان مىپرسى،
به راستى، (جواد) كسى است كه هر چه از خدا بر او واجب آمده بپردازد و بخيل (تنگ
نظر) كسى است كه از پرداخت حق واجب الهى دريغ ورزد. و اگر منظورت آفريدگار است، او
اگر بدهد جواد و گشاده دست است و اگر دريغ كند (باز هم) جواد و كريم است زيرا او
گرت دهد چيزى عطايت كند كه از آن تو نيست و اگر دريغ كند چيزى را دريغ كرده كه از
آن تو نيست.
(2) به يكى از شيعيان
خود فرمود: اى فلان، از خدا پروا دار و حق بگو گرچه هلاكت در آن باشد كه نجات تو
در همان حقگويى است.[1] اى فلان،
از خدا پروا دار و باطل را رها كن گرچه نجات تو در آن باشد كه هلاك تو در همان
باطلگرايى است.
(3) وكيل[2] او به وى
گفت: به خدا سوگند به تو خيانت نكردم. (امام) 7 فرمود: خيانت و تضييع
(حيف و ميل بىسوء نيّت) تو براى من يكسان است ولى براى تو بدترين اين دو خيانت
است.
(4) و فرمود 7: بپرهيز كه از صرف مالى در راه طاعت خدا دريغورزى پس دو چندانش را در راه
معصيت خرج كنى.
(5) و فرمود 7: مؤمن چون دو كفّه (متعادل) ترازو باشد هر چه در ايمانش فزايند در بلا (و
آزمونش) بيفزايند.
(6) (امام) 7
هنگامى كه بر سر گورى حضور[3] يافت
فرمود: به راستى، چيزى[4] كه پايانش
اين باشد سزد كه از آغازش مورد بىمهرى قرار دهند، و به راستى، چيزى[5] كه آغازش
اين باشد سزد كه از سرانجامش بهراسند.
(7) و فرمود 7: هر كه در (كنه ذات) خدا سخن گويد هلاك شود و هر كه رياست جويد هلاك شود و
هر كه خود بينى بر او در آيد (و فراگيردش) هلاك شود.
(8) و فرمود 7: دستاورد دنيا و دين هر دو دشوار شد. دستاورد دنيا را هر چه دست يازى بينى
كه تبهكارى در ربودنش بر تو پيشى گرفته است. و امّا دستاورد آخرت را، يارانى براى
خود
[1] مراد اينكه اگر حقگويى به ظاهر موجب هلاك تو
گردد يا در دنيا به نابوديت كشاند موجب نجات اخروى تو خواهد بود و بر عكس باطل
گرايى اگر در دنيا كاميابت سازد و از هلاكت ظاهرى نجاتت دهد موجب هلاك اخروى تو
گردد.
[2] وكيل، به معنى نماينده و كارگزار است و اينجا
مراد كسى است كه به نمايندگى امام مسئول جمع كردن و امانتدارى وجوه مسلمين از خمس
و سهم امام و صدقات و ردّ مظالم و ديگر سپردههاى مردم است كه بايد آنها را به
موقع خود به امام تقديم كند.- م.
[3] در پارهاى نسخهها به جاى« حضره»،[ حفره- كه
آن را حفر مىفرمود] آمده است.