responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : رهاورد خرد، ترجمه تحف العقول المؤلف : ابن شعبه حرّاني    الجزء : 1  صفحة : 361

(1) هر گاه خردش را پشتوانه‌اى از نور باشد، دانشمند و صاحب حافظه و هوشمند و با فهم است و بداند در چه هست و از كجا رسدش و براى چه اينجاست و به كجا روانست، با پاكدلى در يكتاشناسى و اعتراف به طاعت. گاه نفسى (يا خونى) گرم در وجودش در گردش است و گاه سرد و فسرده. چون گرمى بر او در آيد شرّ انگيزد و سرمستى كند و آزمند شود و بكشد و بدزدد و شادمانى كند و به سرور آيد و به هرزگى و زنا و دست درازى پردازد. و اگر سرد باشد، غمگين گردد و اندوهناك شود و فروماند و پژمرده شود و فراموش كند، اينها عوارضى است كه بيماريها از آن خيزد و آغاز آن جز بر اثر خطايى نباشد كه مرتكب شود و موافق بيمارى آيد، از خوردن يا نوشيدن، در آن زمان كه نابهنگام باشد، و به همراه آن خوراك يا نوشابه كه مايه خطاست خود موجب دردى از انواع بيماريها گردد.

(2) سپس (امام) 7 پس از اين بيان سخنى ديگر فرمود: به راستى، انسان چنين برآمده كه مى‌خورد و مى‌آشامد و به وسيله گرمى (با انرژى خود) كار مى‌كند و به وسيله باد (و انتقال امواج) مى‌بيند و مى‌بويد و به وسيله آب (به دستيارى بزاق) لذّت خوراك و نوشابه را در مى‌يابد، و به وسيله روح مى‌جنبد. و اگر در معده‌اش گرمى نبود خوراك و نوشابه درونش گواريده نمى‌شد و اگر باد[1] نبود آتش معده بر افروخته نمى‌شد و تفاله از شكمش به در نمى‌آمد و اگر روح نبود[2] رفت و آمدى نداشت و اگر سردى آب نبود آتش معده (و حالت اسيدى و اكسيداسيون) معده او را مى‌سوزاند و اگر نور نبود بينايى و خرد نداشت. و گل صورت (تركيبى) اوست و استخوان در پيكرش به جاى درخت در زمين باشد و موى بر اندامش به جاى گياه در زمين است و پى در كالبدش به جاى پوست در درخت باشد و خون در پيكرش به جاى آب در زمين و زمين را جز به آب قوامى نباشد و پيكر آدمى را جز به خون قوامى نباشد. و مغز چربى و كف خون است.

(3) پس انسان اين چنين براى كار دنيا و امر آخرت آفريده شده و چون خداوند بين اين دو را فراهم آورده است زندگانى او در زمين چنين شده زيرا از مقام آسمانى به (پايگاه) دنيا در افتاده است و چون خداوند ميان اين دو جدايى افكند اين جدايى مرگ باشد كه آنچه آسمانى است به آسمان بازگردانده شود. پس زندگانى در زمين است و مرگ (رهگشايى) در آسمان، و اين از آن روست كه ميان جان و تن جدايى افتد و جان و نور به نيروى (مجرّد) نخستينش باز گردد و تن وانهاده شود كه از مقام دنياست. و به راستى كالبد در دنيا تباه شود زيرا باد آب را بخشكاند و گل خشك شود و نرم گردد و بپوسد و هر يك به عنصر نخستين خود باز گردد. و روان با دم زدن بجنبد و دم زدن‌


[1] مراد از باد، همان چيزى است كه در دانش امروز به گاز اكسيژن شناخته مى‌شود و جزء اصلى عناصر مركبه هواست كه موجب سوخت و ساز در بدن آدمى مى‌شود.- م.

[2] مراد از روح در اينجا همان است كه حكما از آن به« روح حيوانى» يا« نيروى محرّك بدن» تعبير كرده‌اند و غير از روح به معنى روان است كه مفهومى كلّى‌تر و جامعتر دارد.- م.

اسم الکتاب : رهاورد خرد، ترجمه تحف العقول المؤلف : ابن شعبه حرّاني    الجزء : 1  صفحة : 361
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست