responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : رهاورد خرد، ترجمه تحف العقول المؤلف : ابن شعبه حرّاني    الجزء : 1  صفحة : 360

(1) شما به من از سليمان بن داود 7 بازگوييد، آنگاه كه از خداوند ملك (و مكنتى) خواست كه پس از او هيچ كس را نسزد و خداوند جلّ اسمه آن را به وى بخشيد و او 7 حق مى‌گفت و بدان عمل مى‌كرد (آيا ناحق مى‌خواست و خواهشى بيجا داشت)؟ به علاوه ما نديديم كه خدا آن (در خواست) را نه بر وى و نه بر مؤمنى ديگر نكوهش كند، (2) و داود 7 نيز پيش از او ملك (و مكنت) و سلطنتى نيرومند داشت. (3) سپس يوسف پيامبر 7 آنگاه كه به شهريار مصر گفت: اجْعَلْنِي عَلى‌ خَزائِنِ الْأَرْضِ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ‌- مرا بر خزائن اين سرزمين بگمار، كه من نگهبانى كاردانم‌[1]» و كارش بدان جا رسيد كه اختياردار سرزمين آن شهريار و اطراف آن تا يمن شد و مردم براى رفع قحط و غلايى كه بدان دچار شده بودند از نزد او خوراك مى‌بردند و او 7 نيز حق مى‌گفت و به حق كار مى‌كرد و ما نديديم كه كسى اين را بر او عيب گيرد.

(4) سپس ذو القرنين، بنده‌اى كه خدا دوست بود و خدا هم او را دوست مى‌داشت، اسباب مكنت را برايش آماده كرد و خاور و باختر زمين را به تملّك او درآورد، او نيز به حق مى‌گفت و كار به حق مى‌كرد.

(5) پس اى جماعت، به آدابى كه خداى عزّ و جلّ به مؤمنان فرموده پرورش يابيد و به امر و نهى خدا بسنده كنيد، و آنچه را بر شما اشتباه شده از آن آگاه نيستيد وانهيد و علم را به راهش واگذاريد تا مزد بريد و نزد خداى تبارك و تعالى معذور باشيد و در جستجوى دانش ناسخ و منسوخ و محكم و متشابه آيات قرآن و بازشناسى آنچه خدا حلال كرده يا حرام فرموده باشيد زيرا اين آگاهى شما را به خدا نزديكتر و از جهالت دورتر سازد. نادانى را به نادانان واگذاريد چه نادانان بسيارند و دانايان اندك و به راستى، خداوند فرمايد: وَ فَوْقَ كُلِّ ذِي عِلْمٍ عَلِيمٌ‌- فرا دست هر صاحب دانشى دانشمندى است»[2]

(6)

سخن امام 7 در آفرينش و نقشبندى انسان‌

(7) فرمود 7: خودشناسى مرد آن است كه خود را به چهار طبيعت و چهار ستون و چهار پايه بشناسد. پس طبيعتهاى چهارگانه او: خون و صفرا و باد و بلغم باشد و ستونهايش: خرد است و از خرد فهم و حافظه برآيد، و پايه‌هايش نور است و آتش و روح است و آب. و صورتش خميره سرشت اوست. پس به نور بينا شده و به آتش بخورد و بياشامد و هماغوشى كند، و به روح بجنبد.

و مزه چشيدن و خوردن را به آب دريابد، اين است بنياد صورت‌[3] او.


[1] يوسف، 55

[2] يوسف، 76

[3] مراد از صورت در هر دو مورد، چهره و رخسار نيست بلكه منظور هيأت كلّى و شكل و شمايل جميع پيكر آدمى است.- م.

اسم الکتاب : رهاورد خرد، ترجمه تحف العقول المؤلف : ابن شعبه حرّاني    الجزء : 1  صفحة : 360
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست