اسم الکتاب : رهاورد خرد، ترجمه تحف العقول المؤلف : ابن شعبه حرّاني الجزء : 1 صفحة : 299
(1) اى كه فرزند سه روزى: روزى كه در آن زادى، و روزى كه به
گورت درون روى، و روزى كه از آن به جانب پروردگارت برون آيى، واى چه بزرگ روزى
است! اى خوش پيكران و اى اشتران زانو زده گرد چشمهساران، از چيست كه من پيكرتان
را شاداب و آبادان و دلتان را فسرده و ويران مىبينم؟
هان به خدا اگر آنچه را
بايد ديدار كنيد به چشم ببينيد بيگمان مىگوييد: يا لَيْتَنا نُرَدُّ
وَ لا نُكَذِّبَ بِآياتِ رَبِّنا وَ نَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ- كاش ما را (به
دنيا) باز مىگرداندند و ديگر آيات پروردگارمان را انكار نمىكرديم و از مؤمنان
مىشديم».[1] و آن
شكوهمند گوينده فرمود: بَلْ بَدا لَهُمْ ما كانُوا يُخْفُونَ مِنْ قَبْلُ وَ لَوْ
رُدُّوا لَعادُوا لِما نُهُوا عَنْهُ وَ إِنَّهُمْ لَكاذِبُونَ- آرى آنچه در
گذشته پنهان مىداشتند بر آنان آشكار شد و اگر باز گردانده مىشدند، بيشك به
همانچه از آن نهى شده بودند بر مىگشتند و آنان دروغگو هستند»[2]
(2)
كوتهسخنانى كه در اين
معانى از آن حضرت 7 روايت شده است
(3) فرمود 7:
با منافق به زبانت سازگارى كن ولى مؤمن را خالصانه دوست بدار. و اگر يهودىاى با
تو همنشين شد با او خوشرفتارى كن.
(4) و فرمود 7: آميزه هيچ چيزى به دگر چيز بهتر از آميختن حلم با علم نيست.
(5) و فرمود 7: كمال به تمامى، فهم اندوزى در دين و بردبارى بر ناگوارى و اندازه دارى
هزينه زندگانى است.
(6) و فرمود 7: به خدا سوگند كه متكبّر با خداوند در رداى (عزّت) او كشاكش دارد.
(7) روزى (حضرت) 7 به حاضران محضرش گفت: مروّت چيست؟ هر يك سخنى گفتند. آنگاه امام 7 فرمود: مروّت آن است كه طمع نكنى تا خوار شوى، و تكدّى نكنى تا نادار شوى،
و بخل نورزى تا دشنام شنوى، و نادانى نكنى تا محكوم گردى. عرض كردند: چه كسى بر
اين توانايى دارد؟ امام 7 فرمود: كسى كه دوست دارد (به عزّت)، چون
مردمك در ديده (و به دلپذيرى)، چون مشك در ميان عطرها و امروزه به مقام جانشين
(رسول خدا) باشد.
(8) روزى مردى نزد حضرتش
گفت: بار الها، ما را از همه آفريدگانت بىنياز فرماى. (حضرت) ابو جعفر 7 فرمود: چنين مگوى، ولى بگو: بار الها ما را از بدان آفريدگانت بىنياز
دار، چه مؤمن از برادر خود بىنياز نتواند بود.
(9) و فرمود 7: به حقّ قيام كن و از آنچه سوديت ندهد (و به تو مربوط نيست) كناره گزين، و
از دشمنت بپرهيز، و (حتّى) با دوستت نيز، از هر گروهى باشد، جانب احتياط نگهدار،
مگر امينى كه از خدا بترسد. با تبهكار همنشين مشو و او را بر راز خويش آگاه مساز و
در كار خود