اسم الکتاب : توبه آغوش رحمت المؤلف : انصاريان، حسين الجزء : 1 صفحة : 217
پيامبر 6 و سلم فرمودند:
از خدا ترسانى و حق ترس را رعايت كردهاى، خداوند به وجود تو به اهل آسمانها
مباهات مىنمايد، سپس به اصحابش فرمودند: اى حاضرين! نزديك اين دوستتان بياييد تا
براى شما دعا كند، همه نزديك آمدند و او بدين صورت دعا كرد:
خداوندا! برنامهى زندگى ما را بر هدايت متمركز كن، تقوا را زاد ما و
بهشت را بازگشتگاه ما قرار بده[1].
جوان عابد و توجه به خطر گناه
امام باقر 7 مىفرمايند: زنى بدكاره با جوانانى از بنى
اسراييل براى به فتنه انداختن آنان روبرو شد، بعضى از آنان گفتند: اگر فلان عابد
او را ببيند از راه به در مىرود، زن بدكاره چون گفتار آنان را شنيد گفت: به خدا
قسم به منزلم نمىروم مگر اينكه او را به فتنه اندازم، چون قسمتى از شب گذشت به در
خانهى عابد آمد و در زد، عابد در را باز نكرد، زن فرياد زد: مرا راه بده، عابد
امتناع كرد، زن گفت: عدهاى از جوانان بنى اسراييل مرا به كار زشت دعوت كردهاند،
اگر مرا پناه ندهى كارم به رسوايى خواهد كشيد!
عابد وقتى سخن او را شنيد در را باز كرد، وقتى وارد خانه شد لباسش را
بيرون آورد، عابد وقتى زيبايى او را ديد دچار وسوسه شد، دست بر بدن او گذاشت، سپس
توجهى عميق به خود كرد، به جانب آتش زير ديگ رفت، دست بر آتش گذاشت، زن گفت: چه
مىكنى؟ گفت: دستى كه به بدن نامحرم رسيده مىسوزانم، زن از خانه در آمد و به نزد
مردم رفت، گفت: به داد صاحب
[1] - امالى صدوق: 340، المجلس الرابع و الخمسون، حديث
26؛ بحار الأنوار: 67/ 378، باب 59، حديث 23.
اسم الکتاب : توبه آغوش رحمت المؤلف : انصاريان، حسين الجزء : 1 صفحة : 217