responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : توبه آغوش رحمت المؤلف : انصاريان، حسين    الجزء : 1  صفحة : 216

از منطقه‌ى شفت، مال هنگفتى نزد من آوردند و گفتند: ثروتمندى از آن ديار ثروتش را جهت معامله نزد امينى نهاده بود كه گفته بود منافعش را جهت سيد شفتى بگذاريد، و پس از مرگم اصل مال و تمام منافعش را نزد سيد ببريد، منافع مال مربوط به شخص سيد و اصل مال را در مصارفى كه معين شده خرج نمايد!

سيد آنچه را مربوط به خودش بود در راه تجارت گذاشت و از منافع آن املاكى تهيه كرد، از منافع آن املاك و منافع تجارت، علاوه بر رسيدگى به وضع مستمندان، و پرداخت شهريه به اهل علم و حل مشكلات مردم، مسجد باعظمتى را بنا نهاد كه امروز از مساجد آباد اصفهان و معروف به مسجد سيداست، و قبر مطهر آن مرد بزرگ نيز در كنار آن مسجد در مقبره‌اى آباد قرار دارد.

جوان پرهيزكار و بيدار

مردى از انصار مى‌گويد: روز بسيار گرمى همراه رسول خدا 6 و سلم در سايه‌ى درختى قرار داشتيم، مردى آمد و پيراهن از بدن خارج كرد، و شروع كرد روى ريگهاى داغ غلطيدن. گاهى پشت و گاهى شكم، و گاهى صورت بر آن ريگها مى‌گذاشت و مى‌گفت: اى نفس! حرارت اين ريگها را بچش كه عذابى كه نزد خداست از آنچه من به تو مى‌چشانم عظيم‌تر است.

رسول خدا 6 و سلم اين منظره را تماشا مى‌كرد، وقتى كار آن جوان تمام شد و لباس پوشيد، و رو به ما كرد كه برود، نبى اسلام با دست به جانب او اشاره فرمودند و از او خواستند كه نزد حضرت بيايد، وقتى نزديك حضرت رسيد به او فرمودند: اى بنده‌ى خدا! كارى از تو ديدم كه از كسى نديدم، علت اين برنامه چيست؟ عرضه داشت: خوف از خدا، من با نفس خود اين معامله را دارم تا از طغيان و شهوت حرام در امان بماند!

اسم الکتاب : توبه آغوش رحمت المؤلف : انصاريان، حسين    الجزء : 1  صفحة : 216
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست