خود داراى فرزند نخواهى شد، لكن بزودى صاحب كنيزى ديلمى
مىشود و از او داراى دو پسر كه فقيه شوند خواهى گرديد.
و باز نجاشى گويد: على
بن الحسين- ره- به عراق رفته و با حسين بن روح- رحمه اللَّه- ملاقات كرد و مسائلى
از او پرسيد، پس از مدتى بتوسّط محمّد ابو جعفر الأسود به حسين بن روح نامه نوشت و
طى آن درخواست كرد كه نامه او را به امام 7 برساند، كه در آن نامه از
حضرت درخواست دارا شدن فرزندى كرده بود، پس جواب آمد: در مورد خواسته تو برايت دعا
كرديم، و در آينده نزديك دو فرزند پسر پر خير و نيكو نصيب تو خواهد گرديد.
آنچه گذشت سخنان بزرگان
و دانشمندان در مورد تاريخ ولادت آن بزرگوار بود، و اوّلين روايت را خود او كه
نسبت بخويشتن آگاهتر از ديگران است نقل كرده بود، از همه اينها نتيجهگيرى مىشود
كه ولادت آن بزرگوار بعد از سال 305 بوده، و چه نيكو ولادتى و نيكوتر مولودى بوده
است كه بدعاى امام زمان 7 زاده شد، و سود او و خير و بركتش همه مردمان
را فرا گرفت، و بهمين لحاظ بود كه شيخ بزرگوار (صدوق) همواره افتخار مىكرد و
مىفرمود: من بدعاى امام زمان 7 زاده شدم، و نيز مىگفت: چه بسيار
اتّفاق مىافتاد كه وقتى أبو جعفر محمّد بن عليّ الأسود مرا مىديد كه با چه
پشتكارى به مجالس استادمان محمّد بن أحمد بن الوليد- رحمه اللَّه- رفت و آمد
مىكنم و نسبت بفراگيرى كتابهاى علمى و حفظ آنها اشتياق نشان مىدهم، مىگفت: عجب
نيست كه چنين رغبت و اشتياقى در علم و دانش داشته باشى! زيرا كه تو بدعاى امام
زمان 7 زادهشدهاى! و ابن سورة مىگفت: هر گاه ابو جعفر و أبو عبد
اللَّه فرزندان علي بن الحسين چيزى روايت مىكردند مردم از وسعت حفظ و معلومات
ايشان در شگفت مىشدند و بآنان مىگفتند: اين موقعيّت و شأن بسبب دعاى امام 7 در حقّ شما مخصوص گشته است.
و چنان كه قبلا گذشت
برادر شيخ نيز گويد: من در حالى كه كمتر از بيست سال سنّ داشتم حديث مىگفتم و گاه
محمّد بن عليّ الأسود در مجلس من حضور مىيافت و وقتى سرعت پاسخگوئى مرا به مسائل
حلال و حرام مشاهده مىكرد از كمى