اسم الکتاب : علم سلوک المؤلف : فضلى، على الجزء : 1 صفحة : 46
إِنْ كُلُّ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ
وَالْأَرْضِ إِلَّا آتِي الرَّحْمَنِ عَبْدًا؛[1] هر كه در آسمانها و زمين است، جز
بندهوار به سوى [خداى] رحمان نمىآيد.
بر اين اساس، اگر كسى به اين باور توحيدى دست يابد، بايد خود را در
اين بندگى مستثنا نداند؛ بلكه به دليل يافتن چنين حقيقتى، خود را بيش از ديگران
بنده خدا بشناسد.
شريعت از يكسو فرمان مولاى هستى است كه بنده بايد از آن اطاعت و به
آن عمل كند و از سوى ديگر، رسم و آيين بندگى و شكل و شمايل پرستش است. آنكه به
حقيقت رسيده است و خود را بنده و عبد خداى عزيز مىبيند، بايد در اقامه اين فرمان
و برپايى اين رسم از ديگران كوشاتر باشد. و اگر عمل وى بهخلاف فرامين شريعت باشد،
هم بايد عبوديت و بندگى وى را ناقص دانست و هم بايد يافت حقيقت يعنى مولويّت خداى
سبحان را ناتمام دانست. ابوحفص سهروردى مىگويد:
همانا شريعت، حق عبوديت و بندگى است و حقيقت همان حقيقت عبوديت و
بندگى است و آن كس كه از اهل حقيقت شد، به حقوق بندگى مقيّد است و امور بسيارى از
او مطالبه مىشود كه از كسى كه به اين مقام واصل نگشته، طلب نمىشود؛ نه اينكه
ربقه تكليف از گردن وى برداشته شده باشد.[2]
از اينرو پيشوايان معصوم و اولياى الاهى با آنكه به برترين حقايق
هستى دست يافته بودند، در انجام شريعت، گوى سبقت از ديگران مىربودند. اين مسئله
در نمازهاى هزار ركعتى امامعلى (ع) و سجدههاى طولانى امامسجاد (ع) به روشنى
مشاهده مىشود. امامباقر (ع) فرمود: