اسم الکتاب : علم سلوک المؤلف : فضلى، على الجزء : 1 صفحة : 45
در فرهنگ دينى نيز شريعت آييننامهاى است
كه احكام تكليفى در آن بيان شده و در امتداد صراط مستقيم نصب شده و در آستانه اين
صراط ترسيم گشته است تا علاوه بر آنكه معيار درستى يا نادرستى اعمال ظاهرى باشد،
ملاك اعتدال رفتارى نيز باشد. انسانها به دليل آنكه هرگز در دنيا از عمل تهى
نيستند. با پايبندى به شريعت، هماره با صراط مستقيم هدايت پيوند خواهند داشت تا به
درستى گام برداشته و به افراطها و تفريطها مبتلا تگشته و در دره هولناك ضلالت
سرنگون نگردند. از اينرو مىتوان شريعت را دفتر راهنمايى براى چگونگى پيوند دايم
با صراط مستقيم نام نهاد؛ بهگونهاى كه با بيان اوامرى چون نماز و روزه، به آدمى
مىآموزاند تا هماره به صراط هدايت چنگ بزند و با بيان نواهى، مانند حرامخوارى و
شهوترانى، آدمى را از انجام آنها برحذر دارد تا از صراط مستقيم دور نشود و در
صراط هولناك جحيم نيفتد.
راز پايبندى به شريعت پس از وصول به حقيقت نيز آن است كه هر كس به
ساحت حقيقت برسد به حتم به توحيد دست يافته است؛ بهگونهاى كه خداى سبحان را وجود
بىكرانه يافته و ذرهذره نظام هستى را تجلّى، ظهور و پرتو اسما و صفات آن وجود
بىكرانه مىبيند. از اينرو به اين باور مىرسد كه تمامى موجودات هستى، همچون
اشعه خورشيد، پرتو نور خداى سبحان هستند؛ بهگونهاى كه لحظهاى منهاى وجود
حقتعالى محقق نيستند؛ مانند شعاع خورشيد كه نمىتواند لحظهاى بدون خورشيد باقى
بماند: «اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ.»[1] اين وابستگى وجودى موجب شده تا
تمامى نظام هستى از آنِ خداى سبحان و ملك او باشد و همه عبد و مملوك او باشند:[2]