مرگ انسان نزديك شود سزاوار است كه حديث خوف و ترس ترك شود و انسان به اخبارى كه در زمينه رجاء و اميدوارى رسيده مشغول گردد تا شوق لقاء حضرت ذو الجلال بر او فزونى گيرد و از ملاقات با پروردگار هراسان نباشد زيرا كه خوف بنفسه از صفات نيك نيست، و براى اين بر آن سفارش شده كه آدمى را از شهوات و معاصى بازدارد و چون وقت عمل به پايان رسد ديگر وجهى براى وجود آن باقى نمىماند تا مايه كدورت لقاء محبوب، و لذت انس با او گردد بلكه در اين حال ضررش بيش از نفع آن است، و بخاطر همين گفته شده كه عمل بخاطر رجاء، بالاتر از عمل بخاطر خوف است، زيرا رجاء، محبت انسان را بمعبود زيادتر مىگرداند و لذت انس با او را بيشتر مىنمايد بلى، براى اهل محبت، خوفى است كه از هر خوف ديگر شديدتر است، و آن خوف وقوف، و اعراض و روى گردانيدن معبود از بنده و حجاب از لقاء حضرت حق است ولى اين خوف، خوفى نيست كه اسباب لذت مؤانست را بر هم زند، و خيلى كم مىشود كه اينان بدان نياز پيدا كنند، و آنگاه كه اين خوف بر آنها عارض شود آنچنان اضطراب و تشويش آنها را فرا مىگيرد كه از ديگر سالكان مشخص مىگردند و ذات اقدس حق به آنها به ملائكه مقرب خود مباهات مىكند.
«خاتمه»
در اخبار آمده است كه فقيه كسى است كه نه مردم را از رحمت خدا نااميد كند و نه آنها را از مكر خدا ايمن گرداند و وعاظ مىبايست