حقيقت رجاء، از شادمان شدن دل بخاطر انتظار محبوبى است.
و براى آن دو اطلاق است:
اطلاق اول: معناى عام اين كلمه است، كه بر مجرد شاد گشتن دل بخاطر انتظار رسيدن محبوبى اطلاق مىشود حال خواه اين انتظار غرور باشد، خواه حماقت، و خواه تمنا و آرزو، خواه رجاء واقعى.
اطلاق دوم آن: استعمال اين كلمه در مقابل غرور و حماقت و آرزو است، و در اين صورت معنايش عبارت از شاد گشتن دل بخاطر انتظار محبوبى است كه احتمال رسيدن آن بسيار است، و اين مطلب در صورتى است كه اكثر اسباب وجود آن محبوب فراهم آمده و اندكى باقى مانده باشد و امكان دستيابى بآن خيلى نزديك بنظر آيد گرچه در بعضى از موارد اين امكان ممكن است بعيد بنظر رسد، و اما اگر احتمال وجودش در نهايت بعد و دورى باشد بگونهاى كه عقلاء انتظار دستيابى بآن را بيهوده بدانند اسم غرور و حماقت بر او از رجاء و اميدوارى صادقتر است، و اما اگر احتمال وجود آن نامعلوم باشد و انسان علم بوجود اسباب پيدايش آن و يا عدم آن يا قرب و بعد امكان دستيابى بآن