آن كه مالى گرد كرد وحساب آن نگه داشت. مىپندارد كه دارايىاش
جاويدانش گرداند.
از آنجايى كه دنياپرستى باآخرت خواهى درتضادّ است، دنيا پرست، منكر
جهان آخرت مىشود. قرآن كريم مىفرمايد:
«وَ دَخَلَ جَنَّتَهُ وَ هُوَ ظالِمٌ لِنَفْسِهِ قالَ ما أَظُنُّ
أَنْ تَبِيدَ هذِهِ أَبَداً وَ ما أَظُنُّ السَّاعَةَ قائِمَةً ...»[2]
در حالى كه به خود ستم مىكرد، در باغش گام نهاد و گفت: گمان نمىكنم
هرگز اين باغ فانى شود. و باور نمىكنم قيامت بر پا گردد ....
امام خمينى قدّس سرّه مىنويسد:
«... اگر محبّت دنيا صورت قلب انسان گردد وانس به او شديد شود، در
وقت مردن كه براى او كشف شود كه حقّ تعالى او را از محبوبش جدا مىكند، ومابين او
و مطلوباتش افتراق مىاندازد با سخطناكى و بغض به او (خدا) از دنيا برود.»[3]
ج- خرابى آخرت
چنان كه گذشت پرداختن به كارهاى مادّى، وجمع كردن ثروت باعث مىشود
تا انسان مرگ را فراموش كند، و معلوم است كسى كه تنها همّ وغمش تكاثر ثروت باشد،
هيچ گاه به فكر آخرت خويش نمىافتد تا سراى جاويد را آباد سازد.
زيانهاى اخروى افزون طلبى از اين قرار است:
1- سختى حساب:
قرآن كريم بصراحت ثروت اندوزى و گنجينه سازى اموال را تحريم كرده است
و به مسلمانان دستور مىدهد كه اموال خود را در راه خدا، و در راه بهرهگيرى
بندگان خدا به كار اندازند، و از اندوختن و ذخيره كردن آنها بپرهيزند وگرنه