2- انحصار طلبى:
انسان اگر گرفتار بلاى تكاثرشود، دلش مىخواهد همه امتيازها ازآنِ او شود وتمام ثروتها مخصوص او گردد، و از ياد مردم محروم و مستضعف، غافل مىشود. حضرت على عليهالسّلام فرمود:
«مَنْ كَرَمَ عَلَيْهِ الْمالُ هانَتْ عَلَيْهِ الرِّجالُ»[1]
هر كس كه مال درنزد او ارزشمند وگرامى شد، مردمان درنظر او خوار مىگردند.
سرگرم بودن به جمع ثروت باعث مىشود كه صفت ناپسند بخل درانسان تقويت شود، وانسان درمواردى كه لازم است بذل و بخشش نمايد، امساك كند.
در روايتى نقل شده كه پيامبراكرم 6 درحال طواف بودند؛ ديدند شخصى پرده كعبه را گرفته خداوند را قسم مىدهد به حقّ كعبه كه از گناهانش در گذرد ....
حضرت فرمود: گناه تو چيست؟
عرض كرد: من شخص ثروتمندى هستم. وقتى شخص سائل به طرف من مىآيد مانند آن است كه آتش به سوى من زبانه مىكشد.[2]
3- حرص و آز:
نيازهاى مادّى انسان، اشباع ناپذير است. از اين رو، هرچه بيشتر مال و ثروت جمع كند، حرص و طمع وى افزون مىگردد. حضرت على (ع) فرمود:
«مَنْهُومانِ لا يَشْبَعانِ: طالِبُ عِلْمٍ، وَطالِبُ دُنْيا»[3]
دو آزمندند كه سير نمىشوند: دانش خواه و دنيا طلب.
4- تصوّر جاودانگى دردنيا وانكار قيامت:
جمع ثروت، گمان جاودانه ماندن در دنيا را پديد آورده و تقويت مىكند، چنانكه قرآن كريم عدهاى راچنين توصيف مىكند:
[1] - شرح غررالحكم، ج 5، ص 336.
[2] - تكامل در پرتو اخلاق، ج 1، ص 116، دفتر انتشارات اسلامى.
[3] - نهج البلاغة، كلمات قصار، 457.