به امام صادق عليهالسلام گفتند: گروهى از پيروان شما درحالى كه نامه
اعمال خود را به وسيله گناه سياه كردهاند، مى گويند: ما اميدواريم! حضرت فرمود:
دروغ مىگويند، آنها پيروان ما نيستند. آنها گروهى هستند كه آرزوها
ايشان را به اين سو و آن سو مىبرد. هر كسى كه اميد چيزى را داشته باشد، به خاطر
آن كوشش مىنمايد و هر كس از چيزى بترسد، از آن مىگريزد.[2]
امام زين العابدين عليهالسلام نيز در مناجاتش به درگاه الهى عرض
مىكند:
«خوف» در لغت به معناى ترس، بيم و هراس بوده[4]
و دراصطلاح عبارت است از آنكه قلب، به جهت نگرانى از حوادث ناخوشايندى كه در
آينده نزديك تحقق مىيابد، به درد آيد و بسوزد.
انسان بايد ازخدا بترسد و دل مؤمن بايد لبريز از اين گونه ترس باشد؛
البته ترس ازخدا از آن جهت نيست كه خدا- نعوذ بالله- موجود ترسناكى است، ترس از خدا
معانى و مراتبى دارد. يك معناى ترس از خدا، ترس از خشم خدا و عذاب خدا در دنيا و
آخرت است و منشأ خشم و عذاب الهى، نافرمانى بشر است. انسان اگر از قدرت برترى
بترسد نافرمانى