responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : احاديث و قصص مثنوى المؤلف : فروزانفر، بديع الزمان    الجزء : 1  صفحة : 97

اشاره به قصّه‌اى است معروف كه بخارى در صحيح و حافظ ابى نعيم در كتاب دلائل النّبوّة نقل كرده‌اند و ما آن را از صحيح بخارى در اينجا مى‌آوريم:

عَنْ جَابر بْن عَبْد اللَّه قَالَ كَانَ جذْعٌ يَقُوم الَيْه النَّبىُّ فَلَمَّا وُضعَ لَهُ الْمنْبَرُ سَمعْنَا للْجذْع مثْلَ اصْوَات الْعشَار حَتَّى نَزَلَ النّبىُّ 6 وَ وَضَعَ يَدَهُ عَلَيْه‌[1].

مضمون اين روايت در كتاب الخرائج و الجرائح ج 1 ص 164 نيز آمده است. صحيح بخارى، ج 1، ص 107- نيز رجوع كنيد به دلائل النبوّة، چاپ حيدرآباد، ج 2، ص 143- 142. [ص 24 قصص مثنوى‌] ... روايت مثنوى مبتنى است بر حديث ذيل:

كَانَ رَسوُلُ اللَّه 6 يُصَلِّى الَى جذْعٍ وَ كَانَ عَريشاً فَكَانَ يَخْطُبُ الَى ذَلكَ الْجذْعُ فَقَالَ رَجُلٌ منْ اصْحَابه يَا رَسُولَ اللَّه نَجْعَلُ لَكَ شَيْئَاً تَقُومُ عَلَيْه يَوْمَ الْجُمُعَة حَتَّى يَرَاكَ النَّاسَ وَ يَسْمَعَ النَّاسُ فَقَالَ نَعَمْ فَصَنَعَ لَهُ ثَلَاثَ دَرَجاتٍ فَصَعدَ النَّبىُّ 6 فَقَامَ عَلَيْه كَمَا كَانَ يَقُومُ فَانْحَنىَ الَيْه الْجذْعُ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّه اسْكُنْ فَقَالَ النَّبىُّ 6 لَاصْحَابه هَذَا الْجذْعُ حَنَّ الَىَّ فَقَالَ النَّبىُّ اسْكُنْ انْ تَشَأْ اغْرسْكَ فى الْجَنَّة فَيَأْكُلَ منْكَ الصَّالحُونَ وَ انْ تَشَأْ اغْرسْكَ رُطَباً كَمَا كُنْتَ فَاخْتَارَ الْآخرَةَ عَلَى الدُّنيَا.

پيمبر- ص- هنگام نماز به سوى ساقه درخت خرمايى كه در پيش روى محراب بود نماز مى‌خواند. و مسجد وى هنوز به شكل داربست و كازه مانندى بود كه سقف آن را با گياه و شاخه‌هاى درختان پوشانده بودند. و به وقت خطبه، بر آن ساقه درخت تكيه مى‌داد. يكى از صحابه گفت اى پيامبر خواهى كه براى تو چيزى بسازم كه روز جمعه بر آن ايستى تا مردم ترا ببينند و سخنت بشنوند؟ فرمود آرى. پس آن مرد منبرى سه پلّه بساخت و پيمبر بر بالاى آن رفت و همچنان بايستاد. آن ستون و ساقه درخت به سوى او متمايل شد.

پيمبر فرمود اى ستون بر جاى خود باش. آنگاه به اصحاب فرمود كه اين ساقه درخت به من ناليد. سپس گفت اى ستون آرام گير. اگر خواهى تو را در بهشت نشانم تا نيك مردان از ميوه‌ات بخورند و اگر خواهى تا تو را نخلى سازم چنان كه بودى. آن ستون آخرت بر دنيا برگزيد.

(با تفاوت‌هايى اين داستان در تفسير منسوب به امام حسن 7 ص 188 و در بحار الانوارج 17 ص 326 نيز آمده است) دلائل النّبوّة، چاپ حيدرآباد دكن، ج 2 ص 143- 142 [ص 862 شرح مثنوى‌]


[1] - جابر بن عبد الله نقل كرده است كه پيامبر- ص-( قبل از اين كه براى مسجد منبر بسازند) با تكيه بر شاخه درختى كه در بناى مسجد به كار رفته بود سخن مى‌گفت. بعداً كه منبر جايگزين آن شد، شاخه درخت( از شدت فراق) همچون شتر بچه‌اى ناله سر داد. پيامبر- ص- از منبر فرود آمد و با دست محبت خويش آن شاخه را نوازش كرد، تا آرام گرفت.

اسم الکتاب : احاديث و قصص مثنوى المؤلف : فروزانفر، بديع الزمان    الجزء : 1  صفحة : 97
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست