[ص 23 قصص مثنوى] از انس بن مالك نقل مىكنند كه گفت روزى با پيمبر
گردش مىكرديم، ناگاه سردى و رطوبتى را احساس كرديم. پرسيديم اى پيامبر اين سردى و
رطوبت چيست و چراست؟
فرمود: مگر شما آن را دريافتيد؟ گفتيم بلى. فرمود عيسى بن مريم بود
كه بر من درود فرستاد.
[ص 826 شرح مثنوى]
[ «تن مپوشانيد از باد بهار»]
162-
«گفت
پيغمبر ز سرماى بهار
تن مپوشانيد ياران زينهار
اشاره است به روايت ذيل:
وَ قَالَ عَليّ 7: تَوَقَّوُا الْبَرْدَ في أَوَّله وَ
تَلَقَّوْهُ في آخره فَإنَّهُ يَفْعَلُ في الْأَبْدَان كَفعْله في الْأَشْجَار
أَوَّلُهُ يُحْرقُ وَ آخرُهُ يُورقُ.
[1] شرح نهج البلاغه طبع مصر، ج 4، ص 304،. ربيع الابرار، باب الهواء
و الريح.
(از امير مؤمنان على 7 نقل مىكنند: از سرماى خزانى كه
در اول مىرسد بپرهيزيد و سرماى بهارى را كه در آخر سال آغاز مىشود پيشباز رويد
و بپذيريد زيرا سرما در هر دو حالت آن مىكند كه با درختان مىكند در اول
مىسوزاند و در آخر برگ و بار مىدهد.) [ص 840 شرح مثنوى]