responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : احاديث و قصص مثنوى المؤلف : فروزانفر، بديع الزمان    الجزء : 1  صفحة : 498

[آن كه شد غرق هوس وعظش چه سود؟]

861-

«واعظى بُد بس گُزيده در بيان‌

زير منبر جمع مردان و زنان‌

مأخذ آن قصه ذيل است:

زنى در مجلس وعظ به پهلوى معشوق خود افتاد. واعظ صفت پر جبرئيل مى‌كرد. زن در ميانه كار گوشه چادر بر زانوى معشوق افكند و دست به ... بزد. چون خاسته ديد بى‌خود نعره‌اى بزد. واعظ را خوش آمد. گفت اى عاشقه صادقه، پر جبرئيل با جانت رسيد يا بر دلت كه چنين آهى عاشقانه از نهادت بيرون آمد؟ گفت من پر جبرئيل نمى‌دانم كه به دلم رسيد يا به جان ناگاه بوق اسرافيل به دستم رسيد كه اين آه بى‌اختيار از من به در آمد! لطائف عبيد، چاپ اسلامبول، ص 122 [ص 184 قصص مثنوى‌]

[ «اى خنك آن را كه ذات خود شناخت»]

8-

«اى خنك آن را كه ذات خود شناخت‌

اندر امن سرمدى قصرى بساخت‌

اشاره بدان حديث است كه در ذيل شماره (811) مذكور گرديد.

[ص 178 احاديث مثنوى‌]

[قصّه گبر و مسلمانى شنو]

863-

«بود گبرى در زمان بايزيد

گفت او را يك مسلمان سعيد

مأخذ آن حكايت ذيل است:

نقل است كه گبرى بود در عهد شيخ (بايزيد) گفتند مسلمان شو. گفت اگر مسلمانى اين است كه بايزيد مى‌كند من طاقت ندارم. و اگر اين است كه شما مى‌كنيد آرزو نمى‌كنم.

تذكرة الاولياء، ج 1، ص 149 [ص 185 قصص مثنوى‌]

[ «يك مؤذّن داشت بس آواز بد»]

864-

«اين حكايت ياد گير اى تيز هوش‌

صورتش بگذار و معنى را نيوش‌

يك مؤذن داشت بس آواز بد

در ميان كافرستان بانگ زد

اسم الکتاب : احاديث و قصص مثنوى المؤلف : فروزانفر، بديع الزمان    الجزء : 1  صفحة : 498
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست