responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : احاديث و قصص مثنوى المؤلف : فروزانفر، بديع الزمان    الجزء : 1  صفحة : 488

مأخذ آن مطلبى است كه در شرح حال ديو جانس نقل كرده‌اند به طريق ذيل:

وقتى او را ديدند ميان روز با فانوس روشن مى‌گرديد. سبب پرسيدند. گفت انسان مى‌جويم. سير حكمت در اروپا، تأليف مرحوم فروغى، ص 77.

و اين مضمون را مولانا در غزليات بدين گونه نظم فرموده است:

دى شيخ با چراغ همى‌گشت گرد شهر

كز ديو و دد ملولم و انسانم آرزوست‌

گفتم كه يافت مى‌نشود جسته‌ايم ما

گفت آن كه يافت مى‌نشود آنم آرزوست‌

در كتاب تاريخ الفلاسفة اليونانيين، ترجمه عبد الله بن حسين المصرى، از زبان فرانسه، چاپ مطبعة التمدن (1904)، ص 122 آمده است كه ديو جينس‌

«مَشَى ذَاتَ يَومٍ وَقتَ الظَّهيَرة بمصبَاحٍ فَسُئلَ عَن ذَلكَ فَقَالَ لَعَلِّى ابصُرُ رَجُلًا، يُحكَى انَّهُ صَرَخَ باعلَى صَوته فى الحَارَات قَائلًا يَا رجَالُ وَ صَارَ يُكَرِّرُهَا حَتَّى انفَضَّت الَيه جُملةٌ منَ العَالَم فَطَرَدَهُم بعَصَاهُ وَ قَالَ لَهُم انَا اطلُبُ الرِّجَالَ وَ مَالكُم‌[1]»

نظير اين عمل يعنى روز با چراغ در كوچه در پى مرد گشتن را فيدروس به فيلسوف مشهور ديگر ايسوفوس نسبت داده است. كتاب 3 ف 19 (از افادات دانشمند محقق آقاى مجتبى مينوى).

[ص 181 قصص مثنوى‌]

[ «صد عطارد را قضا ابله كند»]

841-

«چرخ گردان را قضا گم ره كند

صد عطارد را قضا ابله كند

به ذيل شماره (97) رجوع كنيد.

[ص 174 احاديث مثنوى‌]

[عارف حق را زبان كُند است و لال‌]

842-

«آن كه كف را ديد سرّ گويان بود

وان كه دريا ديد او حيران بود


[1] - ديو جانس را در وسط روز چراغ به دست ديدند. از وى پرسيدند چه كار مى‌كنى؟ پاسخ داد در جست و جوى انسانم! وى با صداى بلند گم شده خود را فرا مى‌خواند. و وقتى عده‌اى از اينجا و آنجا به سويش مى‌آمدند با عصا كنارشان مى‌زد و مى‌گفت هنوز گم شده خود- يعنى انسان را- نيافته‌ام!

اسم الکتاب : احاديث و قصص مثنوى المؤلف : فروزانفر، بديع الزمان    الجزء : 1  صفحة : 488
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست