نظير اين عمل يعنى روز با چراغ در كوچه در پى مرد گشتن را فيدروس به
فيلسوف مشهور ديگر ايسوفوس نسبت داده است. كتاب 3 ف 19 (از افادات دانشمند محقق
آقاى مجتبى مينوى).
[ص 181 قصص مثنوى]
[ «صد عطارد را قضا ابله كند»]
841-
«چرخ
گردان را قضا گم ره كند
صد عطارد را قضا ابله كند
به ذيل شماره (97) رجوع كنيد.
[ص 174 احاديث مثنوى]
[عارف حق را زبان كُند است و لال]
842-
«آن
كه كف را ديد سرّ گويان بود
وان كه دريا ديد او حيران بود
[1] - ديو جانس را در وسط روز چراغ به دست ديدند. از وى
پرسيدند چه كار مىكنى؟ پاسخ داد در جست و جوى انسانم! وى با صداى بلند گم شده خود
را فرا مىخواند. و وقتى عدهاى از اينجا و آنجا به سويش مىآمدند با عصا كنارشان
مىزد و مىگفت هنوز گم شده خود- يعنى انسان را- نيافتهام!