responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : احاديث و قصص مثنوى المؤلف : فروزانفر، بديع الزمان    الجزء : 1  صفحة : 409

مقصود روايتى است كه در ذيل شماره (615) مذكور شد.

[ص 137 احاديث مثنوى‌]

[قحط سالى بين و شادى غلام!]

688-

«همچنان كان زاهد اندر سال قحط

بود او خندان و گريان جمله رَهط

ظاهراً مأخذ آن حكايتى است كه عوفى در جوامع الحكايات (باب سوم از قسم اول) در ذكر سبب توبه شقيق بلخى نقل مى‌كند بدين تفصيل:

و بعضى گفته‌اند سبب توبه او آن بود كه يك سال خلايق از قحط به جان آمده بودند. و نان چون كبريت احمر عزيز گشته بود. و باران را امساكى پديد آمده و خلق بسيار به استسقا برون رفته بودند. به تضرع و زارى از خداى تعالى باران مى‌خواستند. شقيق در اثناى آن حال غلامى زنگى ديد كه نشاط مى‌كرد و مى‌خنديد. شقيق او را گفت كه اين چه نشاط است كه مى‌كنى؟ اندوه مردمان ندانى و محنت ايشان را مشاهده نمى‌كنى كه تيغ سياست قهر خون خلق ريخت؟ آن غلام گفت من از قهر چه خبر دارم كه من از آن خواجه‌اى‌ام كه دو انبار غله دارد و مرا چه باك؟ و دانم كه مرا ضايع نگذارد.

[ص 150 قصص مثنوى‌]

[مؤمنان عضوى ز اعضاى هم اند]

689-

«بر مسلمانان نمى‌آرى تو رحم‌

مؤمنان خويشند و يك تن شَحْم و لَحْم‌

رنج يك جزئى ز تن رنج همه است‌

گر دم صلح است يا خود ملحمه است‌

اشاره به حديث ذيل است كه به وجوه بسيار روايت مى‌شود:

مَثَلُ الْمُؤْمنينَ فى تَوَادِّهمْ وَ تَرَاحُمهمْ وَ تَعَاطُفهمْ مَثَلُ الْجَسَد إذَا اشْتَكَى منْهُ عُضْوٌ تَدَاعىَ لَهُ سَائرُ الْجَسَد بالسَّهَر وَ الحُمّى‌[1].

بخارى، ج 4، ص 45، مسلم، ج 8، ص 20، جامع صغير، ج 2، ص 145 مسند احمد، ج 4، ص 270.

[ص 139 احاديث مثنوى‌]


[1] - روابط بين مردم با ايمان در اظهار دوستى، مهربانى و عاطفه متقابل، بايد مانند روابط اعضاى بدن باشد. مگر نمى‌بينى وقتى يك عضو به درد مى‌آيد بقيه اعضا نيز در بى‌خوابى و تب با آن عضو همدردى مى‌كنند.

مستند سعدى نيز در ابيات زير- كه شهرت جهانى پيدا كرده است- ظاهراً حديث مذكور بوده است.

سألتُ حبيبى الوصلَ منه دُعابَةً

و أعْلَمُ أنَّ الوصل ليس يكونُ‌

فمَاسَ دلالًا و ابتهاجاً و قال لى‌

برفقٍ مجيباً( ما سألتَ يَهُونُ)

اسم الکتاب : احاديث و قصص مثنوى المؤلف : فروزانفر، بديع الزمان    الجزء : 1  صفحة : 409
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست