مراد حديثى است كه آن را در ذيل شماره (291) نقل كردهايم. [1] [ص 96
احاديث مثنوى]
[قصّه صدر جهان بين و پسر]
502-
«در
بخارا بنده صدر جهان
متهم شد گشت از صدرش نهان
اين قصه مفصل پر آب و تاب كه از غرر حكايات مثنوى است مأخوذ است از
قصه بسيار سادهاى كه محمد عوفى در لباب الالباب، جلد اول، چاپ ليدن ص 175 در ضمن
شرح حال محمد بن عمر بن مسعود (از آل برهان) ذكر مىكند و آن حكايت اين است:
الصدر الاجل نظام الملّة و الدّين، محمد بن عمر مسعود- رحمة اللّه-
دُرّ آن درج و دُرّى آن برج و ثمر آن شجر و پسر آن پدر بود. جوانى كه چرخ پير در
هنر چو آن جوان نياورده بود و ايام در اثناى دوران از ابناى خود مثل او نپرورده.
در دقايق مشكلات فتوى بر مشايخ كبار فايق آمده بود و در ميدان فضايل بر سواران
افاضل سابق و در غوامض علوم حساب و هندسه و جبر و مقابله كس با او مقابله نتوانستى
كرد. و در حل مشكلات اقليدس، افلاطون پيش او زبون بودى. و با اين چند فضل و هنر از
روزگار بىنصيب، و از دولت پدر نابرخوردار بود. و پيوسته ايام مشرب عيش او را به
كدورت نامرادى مكدّر داشتى و يك ساعت او را در آسايش بنگذاشتى. و سبب آن بود كه
ميان برهان اسلام و اهل او مفارقتى افتاده بود. و زنى ديگر را از معارف سادات در
حباله خود آورده. و آن زن را از برهان اسلام فرزندى ديگر متولّد شده. و پيوسته آن
زن از اين پسر پيش پدر بدها
______________________________
[1] مستفاد است از مضمون حديث قدسى:
امام باقر 7 از پدرانش از حضرت على 7 نقل
مىكند كه فرمودند: به يقين خداوند متعال چهار چيز را در چهار چيز پنهان كرده است:
رضايت و خوشنوديش را در فرمانبرداريش نهفته است پس هيچ يك از طاعاتش را كوچك نشمر،
چه بسا همان با رضايتش قرين باشد و تو ندانى.
و خشمش را در نافرمانيش نهفته است پس هيچگاه معصيتى را كوچك نشمر،
چه بسا همان با خشمش قرين باشد و تو ندانى.
و اجابت و قبولش را در دعايش پنهان كرده پس هيچگاه دعايى را كوچك
نشمر، چه بسا همان با اجابتش قرين باشد و تو ندانى.
و دوستش را در ميان بندگانش پنهان كرده پس هيچگاه كسى را كوچك
نشمر، چه بسا همان ولى و دوست خدا باشد و تو ندانى.
(1) حديث قدسى: دوستان من زير سقف و گنبدهاى خاص من به سر مىبرند
و كسى جز من از آنان خبر ندارد.