نهج البلاغه ص 481 و شرح نهج البلاغه، ج 18، ص 229 و خصائص الأئمة
ص 94 [ص 56 احاديث مثنوى] به امير مؤمنان على- 7- منسوب است.
(1) حكمت، گم شده مؤمن است و اولويّت براى تملك آن- هر جا كه پيدا
شود- با اوست.
(2) حكمت گم شده مؤمن است. آن را هر چند نزد منافقان باشد به دست
آورد.
[1] - ثمامه، شامگاهان، مست از خانه دوستش خارج مىشد
كه با مأمون( خليفه عباسى) و همراهانش مواجه گرديد. فورا راه خود را عوض كرد.
مأمون متوجه شد و مركب را به سويش برد تا با او رو در رو شود. ثمامه ناگزير توقف
كرد.
مأمون به نام صدايش كرد و از وى
پرسيد مستى؟ گفت نه به خدا! پرسيد مرا مىشناسى؟ گفت آرى. پرسيد من كيستم؟ گفت به
خدا نمىدانم. مأمون( از اين جوابهاى پراكنده) آن چنان خندهاش گرفت كه به عقب خم
شد و گفت خدا لعنتت كند( با اين حرفهايى كه مىزنى!) ثمامه همچنان( چرت و پرت)
مىگفت و مأمون را مىخندانيد. سرانجام نيز دستور داد پنجاه هزار درهم به وى
دادند!