و
هركه جز اسلام دينى بجويد هرگز از وى پذيرفته نشود و در آخرت از زيانكاران است.
پس
اسلام همان آيين فراگير جهانى است، هركه از آن سر برتابد از شاهراه اصلى سر تافته
و سرانجام راه را گم كرده است. اينچنين مسلمانان، با ايمان به همه پيامبران بى هيچ
تفاوتى، پرورش يافتهاند:
«قُولُوا
آمَنَّا بِاللَّهِ وَ ما أُنْزِلَ إِلَيْنا وَ ما أُنْزِلَ إِلى إِبْراهِيمَ وَ
إِسْماعِيلَ وَ إِسْحاقَ وَ يَعْقُوبَ وَ الْأَسْباطِ وَ ما أُوتِيَ مُوسى وَ
عِيسى وَ ما أُوتِيَ النَّبِيُّونَ مِنْ رَبِّهِمْ لا نُفَرِّقُ بَيْنَ أَحَدٍ
مِنْهُمْ وَ نَحْنُ لَهُ مُسْلِمُونَ»[2]
بگوييد:
ما به خدا و به آنچه بر ما نازل شده و به آنچه بر ابراهيم و اسحاق و يعقوب و اسباط
نازل آمده و به آنچه بر همه پيامبران از سوى پروردگارشان داده شده ايمان
آوردهايم، ميان هيچ يك از ايشان فرق نمىگذاريم و در برابر او تسليم هستيم.
اين
است سخن قرآن، كه به كلمه توحيد و توحيد كلمه فرا مىخواند، و ندا در مىدهد كه با
تسليم در برابر پروردگار جهانيان، فرقى ميان اديان نيست، و اين است راه درست
همبستگى و جز اين، گمراهى و از هم گسستگى است:
پس
اگر آنان هم به آنچه شما بدان ايمان آوردهايد ايمان آوردند قطعاً هدايت شدهاند،
ولى اگر روى برتافتند، جز اين نيست كه سر ستيز دارند.
در
اين آيه ديدگاه يهود و نصارا را كه دعوى جدايى و برترى جويى سر مىدادند نادرست و
فاجعهآميز مىخواند: «وَ قالُوا كُونُوا هُوداً أَوْ نَصارى
تَهْتَدُوا»؛ يعنى يهود مىگفتند به يهوديت گراييد، نه هيچ آيين ديگرى؛ تا هدايت
يابيد. و نصارا مىگفتند بر سر نصرانيت باشيد تا هدايت يابيد. قرآن سخن هر دو گروه
را ردّ كرده، به حلقه زدن پيرامون آيين پاك ابراهيمى فرا مىخواند:
«قُلْ
بَلْ مِلَّةَ إِبْراهِيمَ حَنِيفاً وَ ما كانَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ»[4]
بگو،
نه بلكه بر آيين ابراهيم حقيقت گرا هستم و وى از مشركان نبود.