اين
است نگارگرى الهى؛ و كيست خوش نگارتر از خدا؟ وما او را پرستندگانيم.
آرى
رنگ خداست كه فراگير است و نيك بختى تمامى بشريت را تأمين مىكند، كه خوشبختانه در
اين ميان، مسلمانان بدان گردن نهادهاند.
خاستگاه
مشترك تنها دليل همگرايى و همروشى
نكته
ديگر اين است كه هم گرايى و هم سخنى اديان آسمانى، ناگزير بايد دليلى منطقى داشته
باشد كه يكى از موارد سه گانه زير خواهد بود:
1.
برخوردارى از خاستگاه مشترك؛ زيرا همگى برگرفته از يك ريشه و بن مايه هستند، و در
نتيجه در سرشاخهها نيز طبعاً همگون خواهند بود.
2.
يا به دليل آن كه برخى از برخى ديگر گرفته شدهاند؛ و چون دست به دست شدهاند شاهد
همسانى ميان آنان هستيم.
3.
يا آن كه اين همانندى از روى اتفاق بوده و دليل آگاهانهاى در كار نيست.
بىترديد،
گزينه سوم را نمىتوان پذيرفت، چرا كه با حكمت شگرف حاكم بر جهان تدبير نمىخواند.
مىماند دو گزينه نخست؛ سئوال اين است، اين جماعت را چه شده كه گزينه مستدلّ نخست
را ناديده گرفته و بر آن گزينه بىپايه و سست دوم هم داستان شدهاند؛ كه اين خود
تأمّل برانگيز است.
افزون
بر اينكه شواهد فراوانى كه بر استوارى احتمال اول وجود دارد، گزينه ديگر را از
بنياد ويران مىسازد؛ از جمله:
اولًا؛
قرآن خود به صراحت اظهار مىكند كه به پيامبر اسلام مستقيماً وحى نازل شده تا
جهانيان را بدان بيم دهد؛ اكنون چگونه براى احتمال خلاف، به قرآن استناد مىجويند؛
اين نيست جز نوعى تناقض فهمى و اجتهاد در برابر نص صريح و روشن.
ثانياً؛
قرآن، معارف استوارى به بشر تقديم كرده كه در پى فلسفه هستى و انسانشناسى است و
هيچ انديشه بشرى را در آن زمان به آستانه آنها راه نبوده، چه رسد به خرافات بشر
بافته و ساختهاى كه عهدين را پر كرده بود.