و
دو شاهد مرد بگيريد، و اگر دو مرد نبود يك مرد و دو زن از كسانى كه مورد رضايت و
اطمينان است برگزينيد تا اگر يكى فراموش كرد ديگرى به يادش آورد.
گواهى
يك مرد با گواهى دو زن معادل دانسته شده است، علت چيست؟
آنچه
در آيه به عنوان علت ذكر شده اين است كه يكى از آن دو چه بسا در آن وظيفه كه بر
دوش دارد هنگام اداى شهادت راه را گم كند، پس آن ديگرى آنچه از ياد برده به او
يادآور شود. پس شهادت دو زن با يادآورى يكى نسبت به ديگرى به منزله شهادت يك مرد
است، و اين به دليل آن است كه زن در آنچه به خود او مربوط نمىشود و براى او به
عنوان يك زن اهميت چندانى ندارد بيشتر در معرض فراموش كردن است. چه بسا جزئيات و
ويژگيهاى واقعهاى را كه شاهد بوده بويژه اگر فاصله افتاده باشد نتوانسته باشد ثبت
و ضبط كند. پس هريك از دو زن شاهد، نسبت به ديگرى نقش يادآورى را ايفا مىكند، و
بدين گونه با تلفيق دو شهادت با يكديگر و همكارى و تعامل دو حافظه يك شهادت كامل
خواهيم داشت، و اين چيزى است كه در گواهى مردان پذيرفته نيست؛ گواهى آنان اگر ويژگيهاى
متفاوت داشته باشد- حتّى در جزئيات- پذيرفته نيست و به همين دليل مىتوان براى
حصول اطمينان جداگانه از آنان شهادت خواست.
شيخ
محمّد عبده مىنويسد:
«خداى
تعالى شهادت دو زن را يك شهادت به حساب آورده، پس اگر يكى چيزى را فرو گذار كند؛
چنان كه فراموش كند يا خطا كند ديگرى يادآور مىشود و شهادت او بدين گونه كامل
مىشود، و قاضى مىتواند بلكه بايد شاهد ديگر را احضار كند و شهادت هريك را جزئى
از شهادت به حساب آورد، و اين واجب است گرچه