يكى
از بحثهاى ريشهدارى كه امروز در حوزههاى علمى (حوزوى و دانشگاهى) چه در جهان
عرب و چه اينجا و چه در مصر و پاكستان و به طور كلى در هر جايى كه در زمينههاى
قرآنى برنامه تحقيقاتى وجود دارد، مطرح است، ساختار قرآن است. ساختار قرآن كار
كيست؟ آنچه را كه تا به حال ما مسلم دانسته و مىدانيم، اين است كه ساختار قرآن
ساختارى وحيانى است؛ يعنى ساختار ظاهرى قرآن نيز مانند محتواى آن به دست وحى صورت
گرفته است، تعبير عربىاش اين است: «صياغه القرآن، صناعة الوحى» ساختار قرآن صنع
وحى است، يعنى اين قرآن امتيازش با ديگر وحىهايى كه به پيامبر اسلام مىشود، همين
است كه «القرآن بالفاظه و بنظومه و بتراكيبه نزل على النبى صلى الله عليه و آله و
سلم» اين مطلب در قديم مخالفينى داشت كه به طور نادر مطرح بودند. چون در هر
دورهاى، افرادى كه شذوذات فكرى داشته باشند، هميشه بودهاند. اما امروز ما
مىبينيم افرادى مانند «حامد ابوزيد» اين مطلب را مطرح مىكنند و ايشان يك نويسنده
شناخته شده در جهان اسلام است. هرچند افكارى انحرافى به او نسبت مىدهند و تقريبا
او را به جهت انحرافى بودن طرد مىكردهاند؛ ولى او همچنان بر حرفهايش مصرّ است.
البته خيلى از ايرادهايى كه به او وارد مىكنند، وارد نيست، اما در اين زمينه، اين
مطلب را مطرح كرده است كه ساختار قرآن، يعنى قالبهاى لفظى و تركيببندى جملهها و
انتخاب الفاظ، همه كار خود پيامبر است و آنچه كه به پيامبر وحى شده است تنها معانى
بوده است؛ يعنى خداوند يك مطلب را بر پيامبر وحى مىكرده، بعد پيامبر آنچه را
دريافت مىكرده را در قالب الفاظ ارائه مىكرد و به عنوان قرآن نوشته مىشد. وى از
خود قرآن هم شاهد مىآورد مانند: قُلْ مَنْ كانَ عَدُوًّا
لِجِبْرِيلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلى قَلْبِكَ بِإِذْنِ اللَّهِ مُصَدِّقاً لِما
بَيْنَ يَدَيْهِ وَ هُدىً وَ بُشْرى لِلْمُؤْمِنِينَ (شعراء/
192- 196). گفت آنچه بر قلب وارد مىشود، مفاهيم و معانى است؛ «نزل به الروح
الامين»
شبهه
تغاير قديم بودن كلام خدا با وحيانى بودن ساختار قرآن
حامدابوزيد
و امثال او مىگويند: خود اين دلالت دارد بر اينكه مفاهيم بر پيامبر نازل