مىخواند،
مثل كلاغى كه نوك بر زمين مىزند و دانه برمىچيند، حضرت فرمود:
«ان
مات و هذه الصلاه مات على غير دينى»
شما
از اين چه مىفهميد؟ يعنى كافر؟ نه اشتباه همينجاست، معنايش اين است كه اين فرد
آنجا كه مىآيد به روش من عمل نكردهاست. در روز قيامت مىگويد: نه اين فرد به آن
صورت كه من گفتم نيست. نفى مطلقش نمىكند؛ بلكه يعنى اگر بميرد و نمازش بدين صورت
باشد، به روش من نمرده است. شما اگر خدا را عادل و حكيم بدانى، بايد همين معنا را
بكنى، آيا كسى كه اينطور نماز مىخواند، كافر است؟ پس فرقش با ابوجهل چيست؟ اين
تعبيرها خلاف عدل و حكمت است.
سؤال:
وقتى طبيعت دين اكراهبردار نيست، بحث ارتداد كه حكمش اعدام است توجيهى ندارد؟
پاسخ:
اين هم يك جوابى دارد كه شما از من نمىپذيريد، چون بنده در هر كدام از اين مسائل
يك نظر خاص دارم. مسأله مرتد در فقه بنده مطرح نيست؛ مرتد تا وقتى كه محارب نباشد،
مرتد نيست؛ چون عبارت امام صادق عليه السلام اين است:
«من
رغب عن الاسلام و كذّب رسول الله»
يعنى
محارب، يعنى در مقابل پيامبر ايستاده با او مىجنگد، «من بدّل دينه فاقتلوه» اين
عبارت فقها است. در هيچ روايتى ما چنين عبارتى نداريم؛ مثلا يك مسلمان، عاشق يك
دختر مسيحى شد و مسيحى شد تا دختر به او بدهند، ما او را فورا بكشيم؟ يعنى چه؟ اينكه-
لم يكذب- پيغمبرى را تكذيب نكرده است. يكى از دانشمندان فرانسوى تازه مسلمان شده
مىگويد آن وقتى كه مسيحى بودم، مسيحى نبودم، بعد فكر كردم كه بالاخره چه كسى
هستم؟ بعد تحقيق كردم، ديدم دين اسلام بهتر از دين ماست، آمدم سراغش؛ پس اين آقا
كه با ديدن يك دختر مسيحى، مسيحى مىشود، مسلمان نبوده كه بگوييم كافر شده است،
مرتد ملى است.