همگى مدعى
هستيد كه دنبال خدا هستيد. پيامبر نمىگويد به دنبال باطل هستيد، همه شما مدعى
هستيد كه به دنبال خدا و رسيدن به حق و حقيقت و ساحل نجات هستيد؛ اين را پيغمبر از
همه مىپذيرد! اما مىگويد: اگر مىخواهيد خواسته خودتان را بيابيد دنبال من
بياييد. حرف ديگرى ندارم. پيغمبر مثالش اينگونه است كه فرض كنيد در يك وادى
برهوت، يك كوير بسيار پهناور گروههاى مختلف هر كدام پرچمى به دست دارند و همه
اينها براى رسيدن به ساحل نجات مىكوشند؛ دراين ميان پيغمبر اسلام هم يك پرچم
دستش است و به همه اينها مىگويد: اى ملل مختلف، اى پيروان اديان! همگى شما به
دنبال رسيدن به ساحل نجات هستيد؛ دنبال من بياييد تا شما را به ساحل برسانم.
بنابراين، اگر شما اين اعتراض را به پيغمبر داريد، بحث ديگرى است. ولى حرف ما همان
حرف پيغمبر است كه نص قرآن كريم است. از اين رو، ما هيچ وقت ادعا نكردهايم كه همه
پيروان اديان و مذاهب مختلف اينها صد در صد باطلند. نه ما مىگوييم: حق كامل را
كه آنها به دنبالش هستند؛ اينجا هست و جز اين حرفى نداريم. روايتى در خصال در
ابواب ثمانيه از امام صادق عليه السلام است كه مىفرمايد: بهشت هشت در دارد كه يك
در براى انبياست؛ يك در براى اولياء و اوصياست و پنج در براى مومنين حقيقى است.
آنهايى كه شناخت داشتهاند، كامل بودهاند، دنبال انبيائشان حركت كردهاند.
مىماند يك در مىفرمايد: يكى از آنِ كسانى است كه با حق عناد نداشته باشند، يعنى
اگر تمام مردم با حق معانده و دشمنى نورزند، طبق اين روايت كه صحيح السند است، ما
نمىگوييم همه جهنمى هستند، اما به اعلى عليين نمىرسند. ما معتقديم همه
بهشتىاند، منتهى مراتب دارد، اگر كمال مىخواهيد در پيروى از قرآن و اسلام است.
بررسى
شبهه انكار وحيانى بودن دين
اين
شبهه چيز ديگرى است، اساسا پايه دين را هدف قرار داده است. وحيانى بودن دين را منكر
مىشود، متأسفانه برخى قلم به دستان مسلمان، اگرچه خود متدين هستند، اما چون در
ماوراء بحار زندگى كردهاند يا مىكنند، اين حرفها بر آنان ديكته شده است،
بىتوجه به آنكه گويندگان غربى غرض داشتند. اين بيچارهها نفهميدند، نسنجيده
حرفهاى مغرضانه غربىها را تحويل بچههاى ما مىدهند. آنها مىگويند: اساسا دين
چيزى نيست كه از جانب بالا آمده باشد، دين مثل ساير عادات و رسومى است كه برخواسته
از خود جامعه بشرى است. همانگونه كه هر جامعهاى براى خودش يك رسمهايى دارد؛
مثلا براى عروسى مراسمى