نباشد،
معلوم مىشود كه ملزوم وجودى ندارد. اينكه فردى مىگويد: «هر چيزى گم كنم در نماز
پيدا مىكنم»، بيانگر آن است كه آن چه در نماز فكر نمىكند، همان نماز است. اينكه
يكى از مفسران معروف مىگويد: در فضيلت نماز همين بس كه من بيشتر مطالب تفسيرم را
در نماز فكر كردم، نشانگر اين است كه بينش در كار نيست واين فضيلتى براى نماز نيست.
بنابراين،
علاوه بر اينكه اصول، فروع، مبانى و احكام را به مردم تفهيم مىكنند، بينش هم
مىدهند تا افرادى مانند على عليه السلام، سلمان، ابوذر، مقداد، عمار و ... تربيت
شوند، نه افرادى كه فقط به حكم وظيفه در مدار بسته كار را انجام مىدهند. خداوند
در قرآن مىفرمايد: كانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ
اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرِينَ وَ مُنْذِرِينَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ
الْكِتابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فِيمَا اخْتَلَفُوا فِيهِ وَ مَا
اخْتَلَفَ فِيهِ إِلَّا الَّذِينَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ ما جاءَتْهُمُ
الْبَيِّناتُ بَغْياً بَيْنَهُمْ فَهَدَى اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا لِمَا
اخْتَلَفُوا فِيهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَ اللَّهُ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ إِلى
صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ (بقره/ 213) «مردم امتى يگانه بودند. پس خدا
پيامبران برجسته را نويدآورنده و هشداردهنده برانگيخت و با آنان كتاب (خود) را با
تمامى حقانيت فرو فرستاد تا ميان مردم در آنچه با هم اختلاف داشتنداند حكم و
پيوند دهد؛ و جز كسانى كه (كتاب) به آنان داده شد هيچكس در آن اختلاف نكرد. پس
خدا آنان را كه ايمان آوردند به اذن خود به حقيقت آنچه (ديگران) در آن اختلاف
داشتند، هدايت كرد و خدا هر كه را بخواهد سوى راهى راست هدايت مىكند.»
اين
آيه از گذشته بسيار دورى سخن مىگويد كه گروهى اندك در مقابل نعمتهايى كه به آنان
ارزانى شده، در كمال خوشى با هم زندگى مىكردند. هر كس هر مقدار كه مىخواست، مالك
مىشد و انگيزهاى براى نزاع وجود نداشت. ولى بر اثر كثرت جمعيت و تحول زندگى از
بساطت به پيچيدگى، مسأله تزاحم و تصاحب منابع ثروتهاى روى زمين مطرح شد و آرام
آرام زمينه اختلاف پيش آمد، در اينجا خداوند كه انسان را موجودى مدنى الطبع
آفريده است، بر اساس قاعده لطف بايد به اين انسان كمك كند و رهبرانى براى هدايت او
ارسال نمايد. انسانهاى اوليه تحت آيين عقل زندگى مىكردند؛ زيرا عقل رسول باطنى و
حجت حق است و انبياء به كمك انسان آمدند تا غبارهاى عقل را بزدايند و آنچه را درون
عقل است، برانگيزند: «و يثيروا لهم دفائن العقول» (نهجالبلاغه، خطبه 1). در واقع
انبياء لسان عقل هستند و حجت اساسى، عقل است؛ بنابراين، عقل چراغ هدايت و فروزانى
است كه خداوند در