طغيان انسان
در برابر خداوند مطرح است (سوره علق) تا آخرين سوره (توبه) كه مشكل كنز و فرار از
مسؤوليت اجتماعى افراد را بازگو مىكند و زكات را به عنوان مسؤوليت مالى مهم
الزامى ساخته و از پيامبر مىخواهد آن را اخذ نمايد.
قرآن
براى بيان مسائل اقتصادى در مكه از تاريخ و قصص انبياء استفاده مىكند و سرانجام
اقوام را از نگاه رفتارهاى اقتصادى نشان مىدهد؛ ولى در مدينه قالب قانونگذارى و
بيان حقوق و احكام شدت مىيابد. در مكه مخاطب عمده، مشركان هستند؛ اما در مدينه
مؤمنان هستند. از اين رو، در مدينه با تكيه بر ايمان افراد از آنها مىخواهد به
لوازم ايمانى پايبند باشند.
بهرهگيرى
از سير نزول آيات اقتصادى براى اقتصاد امروز
نزول
قرآن در جامعه جاهلى براى تغيير وضعيت آنان به جامعه برخوردار از خرد، رفاه و
عدالت بود. جامعه آن زمان از مشكلات عديدهاى رنج مىبرد. فاصله طبقاتى شديد،
بىتوجهى به قشر ضعيف و برده، ظلم اجتماعى گسترده به زنان و كودكان، رواج شيوههاى
ناصحيح معاملات در بازار، نبود روحيه مهربانى بين افراد و قبايل و جنگ و درگيرى
براى امور بىارزش، عصيبتهاى قومى، نبود علم و دانش و فرهنگ و تمدن در شهر و ديگر
امور؛ دورهاى را براى عرب در مكه ايجاد كرده بود كه قرآن از آن به نام دوره جاهلى
و گمراهى و نادانى ياد مىكند. قرآن براى تغيير شرايط اقتصادى تلاش دارد، پس از
اثبات حقانيت رسول و قرآن، ابتدا رابطه انسان با خدا را تبيين كند، نعمتهاى متعدد
خداوند را يكايك برشمرد و به انسانها بفهماند كه از تكبر و خودبينى و طغيان در
مقابل خدا بايد بپرهيزند. ديگر انسانها را همنوع و برادر و خواهر و فرزندان يك
پدر و مادر بدانند و تفاوتهاى ظاهرى طبيعى مثل رنگ، زبان، نژاد و ... نبايد ملاك
تمايز باشد.
برترى
فقط به برخوردارى از فضايل اختيارى است كه در رابطه با خدا معلوم مىشود، زيرا
تمامى ارزشها به خدا بر مىگردد. به همين علت حجم آيات مربوط به نعمتهاى خداوند
در قرآن بسيار است. ترسيم و توضيح نعمتهاى طبيعى از آب و زمين و درخت، باد و دام،
زراعت و كشتى و عسل و دهها عنوان ديگر كه به شيوههاى مختلف در قرآن آمده و
جايگاه آنها را در طبيعت و دنيا روشن كرده و نياز آدمى را به آن معلوم كرده است،
همه براى تفهيم نيازمندى انسان به خدا و جدا كردن روحيه تكبر است.