حديث مرتكب
شدهاند، اين است كه چنين دروغى را از زبان اين دو شخصيت بزرگوار، كه هردو شيفته
مولا امير مؤمنان عليه السلام بودند- نقل كردهاند.» (معرفت، 1388 ش، ص 119- 121)
بنابر
گزارشهاى تاريخى، عكرمه سرسپرده آستان امام باقر عليه السلام شمرده مىشد. امام
باقر هنگامى كه شنيد عكرمه لحظات پايانى عمرش را مىگذراند، بر بالين وى شتافت
(كلينى، 1367 ش، ج 3، ص 123) كه اين نشان از جايگاه والاى او نزد امام دارد.
بنابراين غرض ورزان اينگونه روايات را ساخته و به بزرگانى چون ابنعباس و عكرمه
نسبت دادهاند. شايد اشتباهشان همين باشد كه چنين دروغى را از زبان شيفتگان مولا
امير مؤمنان نقل كنند تا سخنشان، خود، شاهدى بر كذبشان باشد.
سبب
نزول و شأن نزول
همانگونه
كه بيان شد، شأن نزول جمله تطهير پنج تن اهلبيت خاص پيامبر هستند، اما مىتوان
گفت كه همسران پيامبر نيز سبب نزول جمله تطهير هستند. بيشتر مفسران بين شأن نزول و
سبب نزول تفاوت نگذاشته و هر دو را به مفهوم مناسبتى دانستهاند كه در پى آن،
آيهاى نازل شده است. بر اساس نگاهى دقيقتر، اين دو اصطلاح متمايز از هم هستند.
آيتاللّه معرفت اين دو اصطلاح را از هم تفكيك كرده، مىگويد: شأن نزول مناسبتى
است كه در شأن آن، يك يا چند آيه نازل شده است. اين مناسبت ممكن است درباره يك شخص
يا حادثهاى يا درباره فرض احكام باشد؛ مانند آنكه گفته مىشود: فلان آيه درباره
عصمت پيامبران يا عصمت ملائكه نازل شده است. سبب نزول نيز حادثه يا پيشآمدى است
كه در پى آن، يك يا چند آيه نازل شده است. بر اساس اين تعريف، شأن نزول اعم از سبب
نزول است. حادثهاى ممكن است سبب نزول آيهاى شود، اما شأن نزول آن آيه، چيز ديگرى
باشد. (معرفت، 1385 ش، علوم قرآنى، ص 87)
براى
نمونه بين يهود و نصارى اختلاف پيش آمده بود كه حضرت ابراهيم عليه السلام يهودى
بود يا مسيحى. آيه نازل شد كه حضرت ابراهيم عليه السلام نه يهودى بود و نه مسيحى،
بلكه حقگرايى فرمانبردار بود: ما كانَ إِبْراهِيمُ يَهُودِيًّا
وَ لا نَصْرانِيًّا وَ لكِنْ كانَ حَنِيفاً مُسْلِماً وَ ما كانَ مِنَ
الْمُشْرِكِينَ (آلعمران، 67). سبب نزول اين آيه، اختلاف يهود و نصارى بود، اما
آيه در شأن حضرت ابراهيم نازل شده است.