اصلاحى اين
اقدامات شده بود (مثلا كلماتى مثل نجات بنىاسرائيل از اين انحراف يا اصلاح آنان
اضافه مىشد)، علاوه بر رعايت مبناى اختصار، قطعا متن وضوح بيشترى پيدا مىكرد.
بررسى
نكته سوم: توضيح خواستن از مسؤول در صورت بروز مشكل در حيطه مسؤوليت وى
يكى
از اصولى كه عقلاء در كارهاى روزمره به آن اعتناء مىكنند، اين است كه هرگاه به
شخصى مسؤوليت كارى سپرده شود، هر اتفاق ناگوارى كه در حيطه مسؤوليت وى رخ داد،
بايد وى پاسخگو باشد. براى روشن شدن اين مطلب مىتوان به موارد زير اشاره كرد:
سوزنبان
قطار: اگر روزى قطارى به هر دليلى از ريل منحرف شد، اين سوزنبان است كه بايد ثابت
كند كه به تكليف و وظيفهاش عمل كرده است و مسأله اتفاق افتاده در حيطه مسؤوليت او
نيست.
نگهبان
زندان: اگر فرد سالمى را تحويل زندانبان بدهند و بعد از مدتى اين زندانى با سر و
صورت زخمى، به دادگاه شكايت كند كه زندانبان مرا اذيت كرده است، اين زندانبان
است كه بايد ثابت كند من به وظيفه خود درست عمل كردهام و مورد ادعا كار من نبوده
است.
وزير:
به محض اينكه در وزارتخانهاى مشكلى اتفاق بيفتد، اولين فردى كه مورد سؤال قرار مىگيرد،
كسى جز شخص وزير نيست. به همين خاطر به محض اينكه هواپيمايى سقوط مىكند، همه
انتقادات متوجه وزير مربوط مىشود، مگر زمانى كه ايشان ثابت كند كه اين مورد در
حيطه وظيفه او نبوده است.
در
همه موارد فوق همين كه شخص نتواند خود را تبرئه كند، عقلاى عالم وى را مواخذه
مىكنند و در برخى مواقع مجازاتهايى را براى وى در نظر مىگيرند. مويد مطلب فوق
را مىتوان در برخورد حضرت سليمان عليه السلام با هدهد مشاهده كرد. در اين برخورد
حضرت سليمان عليه السلام در ميان سپاه خود، جوياى حال مرغان مىشود، اما هدهد را
پيدا نمىكند، به همين خاطر مىگويد: چرا هدهد را نمىبينم، مگر او غايب است؟
(نمل/ 20)، «قطعاً اورا كيفر