رو، در
مرحله دوم با انداختن الواح و برخورد تند با حضرت هارون عليه السلام فضاى به وجود
آمده را مىشكند و در مرحله سوم، گمراه شدن بنى اسرائيل را از زبان خود سامرى به
آنها گوشزد مىكند (طه/ 95). به اين ترتيب قوم لجوجى مثل بنىاسرائيل در اين جريان،
نه تنها حرفى نمىزنند، بلكه از عمل خود پشيمان مىشوند و حتى حاضر مىشوند بنا
بردستور حضرت موسى عليه السلام براى توبه به كشتن همديگر روى بياورند. (بقره/ 54)
به
هر حال تمامى اين مطالب مىتواند حاكى از اين باشد كه اقدامات حضرت موسى عليه
السلام، جنبه اصلاحى داشته است. بايد توجه داشته باشيم كه آن حضرت در اين ماجرا،
علاوه بر پيامبر بودن، رهبر جامعه هم هست. يك رهبر عادى، چه برسد به پيامبر خدا،
هرچند بهخاطر وقوع يك انحراف بزرگ در ميان قوم خود، غضبناك باشد، ولى در عين حال
به دنبال درمان اين انحراف هم خواهد بود.
حال
با توجه به اين توضيحات سراغ متن «التمهيد» مىرويم. اگرچه در اين متن با توجه به
جمله «فأخذ يفتش عن العوامل التى ...» كه تفريع يا عطف بر جمله «فقد وجد ان اتعابه
كلها ذهبت أدراج الرياح بفترة قصيرة؛ و من ثمّ أخذ اليأس مأخذه من نفسهالكريمة و
أخذتهالحمية الالهية إلى الانتقام السريع من قوم الالداء» است.
به
نظر مىرسد، اين اقدامات در راستاى مجازات بنىاسرائيل بوده نه اصلاح آنها؛ اما
بسيار بعيد است جنبه اصلاحى رفتار حضرت موسى عليه السلام و آنچه در قرآن درباره
گفتوگوى ايشان با بنىاسرائيل آمده است، از نظر آيتالله معرفت (ره) دور مانده
باشد. احتمالا عدم تعرض صريح ايشان نسبت به اين مسأله از باب ارسال مسلمات يا در
مقام بيان نبودن بوده است، نه غفلت.
از
طرف ديگر با مرورى بر متن مىتوان گفت اين نكته مورد توجه بوده و بهطور ضمنى بدان
اشاره شده است. به عنوان مثال در متن آمده است: «از اين رو، به دنبال پيدا كردن
عوامل پديدآورنده اين تحول عظيم غيرمنتظره و دستهاى گمراه كننده قوم و ارتداد
آنان به گوسالهپرستى برآمد.»
بنابراين،
در يكجمعبندى مىتوان گفت: اگرچه در متن «التمهيد» بهطور صريح اقدامات حضرت
موسى عليه السلام در راستاى مجازات بنىاسرائيل معرفى شده است، اما بهطور ضمنى به
جنبه اصلاحى اين اقدامات هم توجه شده است و به نظر نمىرسد بين اين دو انگيزه
تناقض و تنافى وجود داشته باشد كه به هيچ وجه قابل جمع نباشند. البته اگر در متن
بهطور صريح اشاره كوتاهى هم به جنبه