مجازات و
تنبيه قوم سرسختى مثل بنىاسرائيل بوده است. در بررسى اين تحليل بايد به اين نكته
اشاره شود كه در اين ماجرا، چند برخورد از حضرت موسى عليه السلام وجود دارد كه علت
و انگيزه آنها بهخاطر نبود دليل واضح، براى ما مبهم است. از اين رو، ناچاريم
براى كشف اين مطلب، جوانب اين قضيه را با دقت بيشترى بررسى كنيم و دنبال جواب اين
سؤال باشيم كه آيا اين اقدامات در راستاى عقوبت بنىاسرائيل بوده يا امور ديگرى مد
نظر بوده است؟
قبل
از پرداختن به اين مطلب، توجه به اين نكته لازم به نظر مىرسد كه مبهم بودن اين
برخورد باعث شده است، توجيهات و احتمالات زيادى براى حل آن ارائه شود كه به تعدادى
از آنها در ابتداى همين بحث اشاره شد. از اين رو زمانى مىتوانيم ادعا كنيم كه
اقدامات حضرت موسى عليه السلام فقط در راستاى مجازات بنىاسرائيل بوده است كه ديگر
توجيهات ارائه شده، بهطور كامل، رد شوند و توجيه مورد نظر بلامنازع باقى بماند.
يكى
از اين توجيهات، اين است كه برخورد حضرت موسى عليه السلام، وسيلهاى براى سرزنش و
بيدار كردن بنىاسرائيل بود. (صدوق، 1988، ج 1، ص 88؛ سبحانى، 1366، ج 5، صص 122-
121؛ مكارم شيرازى، 1375، ج 7، صص 131- 130)
حضرت
موسى عليه السلام با اين كار قصد داشت، فضاى ناشى از تبليغات سامرى و گوسالهپرستى
را به نحوى بشكند تا بتواند بنىاسرائيل از اين گمراهى نجات دهد.
برخى
از مفسران بر اين باورند كه اين توجيه هماهنگ و ملائم با سياق و ظاهر آيات نيست.
(طباطبايى، 1380، ج 8، ص 252) براى بررسى اين نظر بايد سياق و ظاهر اين آيات را
بازبينى كرد. اين برخورد در دو سوره اعراف و طه آمده است. نكته قابل توجه اين است
كه هر سوره قسمتى از اين برخورد را نقل كرده است. در سوره اعراف، برخورد حضرتموسى
عليه السلام با بنىاسرائيل كمرنگتر از سوره طه و به صورت فشرده و پشت سر هم نقل
شده است. اگر فقط به سوره اعراف نگاه كنيم به نظر مىرسد كه تحليل برخورد تند با
هارون عليه السلام جهت بيدار كردن بنى اسرائيل، با ظاهر آيات سازگارى چندانى
ندارد.
براى
روشن شدن اين مطلب اين قسمت از آيات را مرور مىكنيم: «و هنگامى كه موسى خشمگين و
اندوهناك به سوى قوم خود بازگشت، گفت: «پس از من، بد جانشينانى برايم بوديد (و
آيين مرا ضايع كرديد) آيا در مورد فرمان پروردگارتان (و تمديد مدّت ميعاد او)،
عجله نموديد (و زود قضاوت كرديد؟)» سپس الواح را افكند و سر برادر خود را گرفت (و
با