از اين رو،
سر و ريش وى را گرفت و با شدت به طرف خود كشيد تا كوتاهى وى را نسبت به امور قوم،
زشت و مورد انكار قلمداد كند. اگرچه هارون دليل سكوتش را در مقابل گمراهى قوم و
گوسالهپرستى آنان آشكار كرد، ولى اين عذر به منزله دليلى كه وى را به طور كامل
تبرئه كند، نبود. به همين دليل موسى براى خود و برادرش طلب مغفرت كرد.
هارون
گمان كرده بود با قيامش در مقابل قوم، در صفوف آنها شكاف ايجاد مىشود و چه بسا
مفسدهاى به وجود آيد و خونهايى ريخته شود؛ بنابراين، سكوت كرد تا موسى برگردد
[چرا كه] وى با توجه به جايگاهش، نسبت به قوم آگاهتر بود. اين كار اگرچه به طور
اجمال مىتواند عذر باشد، اما عذرى نيست كه به طور كامل قبول شود. به همين خاطر
رفتار موسى با برادرش در اين هنگام، همانگونه كه برخى گمان كردهاند ظالمانه
نيست.»
فصل
دوم: نكات كليدى تحليل
مهمترين
نكات كليدى اين تحليل با توجه به سياق كلام عبارتند از:
نكته
اول: طبيعى بودن غضب حضرت موسى عليه السلام
با
توجه به عبارت «در اين ارتداد ناگهانى غريبى كه در مدت چهل روز در بين بنىاسرائيل
در زمان غيبت پيامبرشان رخ داد، جاى غضب بيشتر از اين وجود داشت. به خصوص در مورد
[شخصى] مثل موسى كه مردى غيرتمند نسبت به خدا بود و در مدت فترت كوتاهى، تمام
زحماتش را نابود شده، مشاهده كرد» مىتوان برداشت كرد كه غضب حضرت موسى عليه
السلام در اين مورد كاملا طبيعى بوده است.
نكته
دوم: عقوبت و مجازات بنىاسرائيل به خاطر ارتكاب اين عمل
عبارت
«به همين خاطر [مشاهده انحراف بزرگ گوسالهپرستى،] ناأميدى، جايگاهى در نفس
بزرگوار ايشان [حضرت موسى عليه السلام] پيدا كرد و غيرت الهى نسبت به عقوبت و
مجازات سريع قوم سرسخت، وجودش را گرفت»، گوياى اين است كه اقدامات حضرت موسى عليه
السلام در مسير مجازات بنىاسرائيل صورت گرفته است. البته قراين متصله كلام، مويد
اين است كه رفتار حضرت موسى عليه السلام از روى غضب كنترل شده و حكيمانه بوده است:
«نفسهالكريمة و أخذتهالحمية الالهية.»