يكى
ديگر از زاويههايى كه آيتالله معرفت به آن پرداخته است، سطوح سياق است. هر متنى
در نظم منطقى خود، از ريز سياقها و سياقهاى فرعى و سپس اصلى تشكيل شده كه در
نهايت سياق واحدى را شكل داده كه سياق كلى متن ناميده مىشود. آيتالله معرفت نيز
مانند ديگر مفسران و انديشمندان عرصه علوم قرآنى، سياق را در سطوح زير قابل بررسى
مىداند:
سياق
كلمات
گاهى
رسيدن به معناى كلمه وابسته به شناخت معانى مفردات مجاور و واژگان همنشين آن است.
هر نوع تغيير در واژه و يا ساختار كلام، آن معناى حاصله را در نوسان و تغيير قرار
خواهد داد. به عبارتى ديگر، منظور از سياق كلمات، خصوصيتى است براى كلمهها كه از
كنار هم قرار گرفتن دو يا چند كلمه در ضمن يك جمله به وجود مىآيد؛ اعم از اين كه
آن دو يا چند كلمه، موضوع و محمول (مبتدا و خبر يا فعل و فاعل و يا فعل و نايب
فاعل) جمله مورد نظر باشند كه به آن دو تناسب «حكم و موضوع» نيز گفته مى شود، يا
اينكه فعل و مفعول و يا معطوف عليه و يا غير آن باشند. (بابايى، پيشين، ص 125)
آيتالله
معرفت مصاديق سياق در سطح كلمه و واژگان جمله را در قرآن بسيار متنوع مىداند و
معتقد است كه: «امّا السياق فى آيه او آيات فكثير للغايه و بذلك قد يتعيّن معنىً
للفظ حسب اتّجاه الآيه و سياقها». (معرفت، پيشين، ج 1، ص 79)
ايشان
براى اين سطح از سياق به چند نمونه اشاره مىنمايد:
1.
به عنوان مثال كلمه «دين» را كه در حدود چهارده بار در قرآن تكرار شده است را در
آيات كريمه «مالك يوم الدين» و آيه هُوَ الَّذِي أَرْسَلَ رَسُولَهُ
بِالْهُدى وَ دِينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ
الْمُشْرِكُونَ (توبه/ 33) و آيت وَ ما أُمِرُوا إِلَّا
لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ (بينه/ 5)
داراى معانى گوناگونى مىداند كه از راه سياق كلمات همجوار آن به دست مىآيد. در
آيه اول كلمه «دين» در اثر سياقى كه از اضافه «مالك» به «يوم» و «يوم» به «دين»
براى آن به وجود آمده در معناى جزاء ظهور پيدا كرده است، در حالى كه اگر به تنهايى
ذكر شود، ظهورى در اين معنا ندارد. در آيه دوم، كلمه دين در اثر سياق كلمات، ظهور
در معناى آيين دارد و در آيه سوم نيز بر اثر سياق كلمات، «دين» در معناى عبادت و
اطاعت ظهور دارد. (معرفت، پيشين، ج 1، ص 79 و بابايى، پيشين، ص 125)