مرحوم مظفر
را مىتوان پذيرفت، يعنى اولًا بايد پذيرفت كه سياق نيز نوعى از دلالتهاى ظهورى
براى لفظ است كه بر كل متن و جمله سايه افكنده است و ثانياً در مواردى كه تنافى و
تزاحمى با دلالت لفظى داشته باشد، در صورتى كه صدق كلام منوط به آن است، بر دلالت
لفظى و وضعى مقدم شود.
شرائط
حجيت سياق
در
حجيت سياق شرائطى ذكر شده است كه آيتالله معرفت به دو شرط اساسى آن اشاره نموده
است. البته لازم به ذكر است كه ايشان اين دو شرط را در سياق آيه واحد و يا مجموعه
آيات لازم دانسته است، نه درسياق سوره و يا سياق تمامى قرآن. اين دو شرط از نگاه
ايشان عبارت است از: وحدت نزول و وحدت موضوع. ايشان در اينباره مىگويد:[1]
در
سياق شرط است كه اولًا، جملات در يك آيه و يا مجموعه آيات در يك زمان و يا پشت سر
هم نازل شده باشند. پس ابتدا بايد نزول جمعى و وحدت صدور احراز شود. ثانياً، وحدت
موضوعى بر جملات يك آيه و يا مجموعه آياتى كه در كنار هم هستند، حكم فرما باشد.
(معرفت، 1383، ص 80)
ايشان
در پاسخ به نقد كسانى كه معتقدند سياق در سورههاى قرآن حجت نيست، زيرا قرآن
مجموعه اى از آيات و موضوعات پراكنده است كه خداوند در طول ساليان درازى بر پيامبر
خود نازل كرده است، پس هم وحدت صدور را فاقد هستند و هم وحدت موضوع را، مىگويد:[2]
در اينجا نبايد از موضوع غافل شد و آن اينكه وقتى ما از روش متكلمى فهميديم كه
سياق كلامش- چه در نوشتار و چه در گفتار- اين است كه داراى اسلوب خاصى است كه ما
آن را از نوع گفتارش به دست آورديم و يا يك شخص خبره به آن تصريح كند، باعث مىشود
كه در فهم كلامش به همان اسلوب او اعتماد و تكيه كنيم. (همان، ص 72)
[1] . فهذا يشترط فيه اولًا: تعاقب نزول جملاتها- فى
آيه واحده- و تتابع نزول آيات هى متراصّه فى تلك المجموعه فلابد من احراز ذاك و
هذا التتابع فى النزول و ثانياً: وحده موضوعيه سائده على تلك الجمل او الآيات التى
هى متراصّه جنباً الى جنب.
[2] . لكن هناك شيئ يجب ان لا نتغافل عنه و هو: ما اذا
عرفنا من داب متكلم انّ سياقه كلامه متى خطب او كتب ذات اسلوب خاص لمسناه من صميم
تعابيره او صرّح به خبير بصير فهذا يمكن الاتكال اساليبه التى داب عليها و لمسناها
عن يقين ...؛