مشكله است.
(معرفت، 1384، ص 13) بنابراين، تفسير در اصطلاح مفسران عبارت است از زدودن ابهام
از لفظ مشكل و دشوار كه در انتقال معناى مورد نظر، نارسا و دچار اشكال است،
(معرفت، 1379، ص 17) از اين رو، تفسير در جايى كاربرد دارد كه به علت تعقيد و
پيچيدگى در الفاظ، معنا مبهم و نارسا باشد. (همان، ص 23)
در
ديدگاه ايشان تاويل نيز معناى خاصى دارد كه حوزه آن را از تفسير جدا كرده و معناى
خاص خود را، به گونهاى متمايز از تفسير نمايان مىسازد.[1]
از نظر ايشان، «واژه «تأويل» به معناى توجيهِ سخن متشابه به كار مىرود و بر وزن
«تفعيل» و از مادّه «اوْل» است. «اوْل» در لغت به معناى رجوع و بازگشت است. دليل
اين نامگذارى اين است كه شخص تأويل كننده، هنگامى كه براى سخن متشابه معناى
معقولى را بيان مىدارد، در حقيقت مهار لفظ را به دست مىگيرد و آن را به سوى
معناى درستى كه ارائه مىدهد، باز مىگرداند؛ به همين خاطر در نيكو نشان دادن عملى
كه شبههانگيز است نيز واژه تأويل كاربرد دارد. از همين رو ايشان داستان حضرت خضر
عليه السلام را با موسى عليه السلام به عنوان نمونهاى از اين واژهشناسى مىداند.
(معرفت، 1426 ق، جزء اول، ص 418)
بنابراين
از منظر ايشان هر لفظ يا عملى كه «متشابه» باشد، وقتى براى آن، توجيه خردپسندى
وجود داشته باشد، اين توجيه تأويل آن لفظ يا عمل خواهد بود. ايشان معناى ديگرى را
نيز براى تاويل ذكر مىكنند كه معناى باطنى آيات كتاب خداست. بدانگونه كه هرگاه
آيهاى به خودى خود ظاهر در معنايى نباشد، ما با دلايل و قراين خارجى به آن دست
مىيابيم. به همين خاطر معناى درونى آيات را باطن قرآن مىگويند، همانگونه كه
تفسير معناى ظاهرىاش را ظاهر قرآن گفتهاند. طبق چنين برداشتى تفسير هر آيه،
معناى ظاهرى آن است و تأويل معناى درونى و باطنى آيه است.
تأويل
به معناى اخير، درباره همه آيات قرآن وجود دارد؛ چنانكه در روايت آمده است: «ما
فِى القرآن آيت الّا و لَها ظهرٌ و بطنٌ»؛ هيچ آيهاى در قرآن نيست، مگر آنكه
داراى ظاهر و
[1] . البته در گذشته، تفسير و تاويل دو لفظ مترادف
بوده، چنانكه طبرى در تفسير خود« جامع البيان» آن دو را به يك معنا گرفته و براى
تفسير آيات، از عبارت« القول فى تاويل آيات» استفاده مىكند كه اين اصطلاح در نزد
متاخران و از جمله آيتالله معرفت، علامه طباطبايى و ... متفاوت شده است.( ر. ك
ابو جعفر محمد بن جريرطبرى، جامع البيان فى تفسير القرآن، ناشر: دار المعرفه،
بيروت، 1412 ق.