است،[1]
چراكه نهضت اصلاح مذهبى قرن شانزدهم و رواج انديشه پروتستانتيسم، ارتباط مسيحيان
پروتستان را با كليساى رم قطع كرده و آنان را به طور مبرمى نيازمند تنظيم و تنقيح
قواعد و شيوه تفسير كتاب مقدس نمود. اين نيازمندى مايه به وجود آمدن رشتهاى از
دانش به نام هرمنوتيك شد كه وظيفه ارائه روش و منطق تفسير كتاب مقدس را به عهده
گرفت. اولين كتاب ثبت شده تحت عنوان «هرمنوتيك» كتاب دان هاور است،(I .C .Dannhaver) كه در سال 1654 ميلادى به
چاپ رسيد. در اين كتاب هرمنوتيك به منزله قواعد و روشهاى لازم براى تفسير كتاب
مقدس به كار رفت.
هرمنوتيك
كلاسيك در عصر روشنگرى شكل گرفت و عصر روشنگرى بر اين نكته تاكيد داشت كه فهم
حقيقت در همه زمنيهها براى انسان ممكن و مقدور است، مشروط بر اينكه به منطق و
روش متناسب با آن زمينه دست پيدا كند. فهميدن، امرى عادى و طبيعى است، فقط بايد
مانع بر سر راه وصول به آن را برطرف كرد.
در
مساله فهم متون، مانع احتمالى، ابهاماتى است كه در بعضى متون بر عمل فهم عارض
مىشود. رفع ابهامات متن در سايه دستيابى به اصول و قواعد خاصى كه روش صحيح فهم
متن را ترسيم مىكنند، ميسر مىگردد. بر اساس اين تلقى، هرمنوتيك، دانشى است كه روش
فهم صحيح متن و منطق رفع ابهامات متن را در اختيار مىنهد. بنابراين، كار هرمنوتيك
زمانى آغاز مىشود كه فهم متن دچار مشكل شود و جريان عادى و طبيعى فهميدن به سبب
عروض پارهاى ابهامات متوقف شود. نگاه كلاسيكها به هرمنوتيك، تناسب كاملى با
معناى سنتى تفسير دارد. در معناى سنتى از تفسير نيز، كار مفسر پردهبردارى از مراد
و مقصود مؤلف و شرح و تبيين ابهامات متن است. (حسين زاده، 1379، ص 132- 131)
چنانكه آيتالله معرفت ديدگاه متعارف در تعريف تفسير را چنين بيان مىكند:
«التفسير كشف القناع عن اللفظ المشكل»؛ تفسير، برگرفتن نقاب از چهره الفاظ
[1] . برخى با بيان تاريخچه هرمنوتيك، سه مرحله از
هرمنوتيك را به عنوان يك تقسيمبندى كلى بيان نموده و آن را با« هرمنوتيك كلاسيك،
هرمنوتيك رمانتيك و هرمنوتيك فلسفى» مشخص نمودهاند كه مىتوان با اندك تسامحى اين
دو تقسيمبندى را با هم منطبق دانست.( ر. ك: محمد حسين زاده، مبانى معرفت دينى،
قم، انتشارات موسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى، چاپ اول، 1379، ص 131 و نيز اكرم
نامور، هرمنوتيك فلسفى و قرائت پذير دين، فصلنامه الهيات و حقوق( ويژه فلسفه و كلام
اسلامى)، سال هفتم، تابستان 1386، شماره 24، ص 186).