مترجم بايد
با توجه به سياق، معادل آن را در ترجمه بياورد.
در
دائره المعارف ليدن، در ذيل مدخل ...Exegesis of the Quran تفسير قرآن به گونهاى توضيح داده شده كه گويى
تفسير و تاويل تفاوت چندانى ندارد. از اين رو، هر دو تحت عنوان عام «Quranic
Exegesis» قرار گرفته و
چنين نگاشته شده است:
»Quranic
exegesis (tafsir ،
tawil
)is one of the most important branches of the quranic sciences( ulum al- Quran
...)
(Jane Dammen ، 2002،p :299) «
but
is only one part of the wider Islamic hermeneutics
...
همانطور
كه مشاهده مىشود، انواع تفاسير را داخل در حوزه هرمنوتيك به معناى عام دانسته
است.(Ibid)
بنابراين، در ترجمه متون بايد در برابر واژههايى كه هم به تفسير و هم به تاويل
قابل برگردان هستند توجه نموده و با توجه به شواهد و قرائن و از جمله سياق متن،
معناى مورد نظر را در ترجمه قرار داد. حال با توجه به اين نكته بايد گفت كه معناى
لغوى هرمنوتيك، با كمى تسامح همان تفسير است، ولى ترجمه آن به تاويل، خاص مترجم
است كه در عرف علوم قرآن مصطلح نيست؛ اگرچه با معنايابى برخى صاحب نظران علوم قرآن
در مورد تاويل همخوان است.[1] اما بهتر
است اين واژه، به تفسير ترجمه شود تا اشتباهى در مفهومشناسى آن به وجود نيايد.
تعريف
هرمنوتيك در اصطلاح نيز به گونهاى كه تمامى گرايشهاى هرمنوتيكى را در بر گيرد
امرى ناشدنى است و نمىتوان به يك تعريف جامع در اين زمينه دست يافت؛ چراكه
گرايشهاى متنوع هرمنوتيكى امكان تعريف جامع ر ا سلب مىنمايد.[2]
اما اگر از ارائه تعريف
[1] . چنانكه آيتالله معرفت واژه« تاويل» را در عربى
براى« هرمنوتيك» در نظر گرفتهاند، در عين حال بايد توجه داشت كه اين ترجمه از آن
جهت است كه ايشان تاويل را همان فهم عميق مىدانند كه با هرمنوتيك روششناسانه نيز
همخوان است.( براى توضيح بيشتر: ر. ك: محمدهادى معرفت، التاويل فى مختلف المذاهب و
الآراء، المجمع العالمى للتقريب المذاهب الاسلاميه، الطبعه الاولى، 1427 ق، ص 157،
نيز همو، حقيقت تاويل قرآن، نشريه پاسدار اسلام، دى 1375).
[2] . آيتالله معرفت نيز به اين نكته پرداختهاند كه
گستره وسيع اصطلاح هرمنوتيك باعث مىشود كه ما تنها به محورهاى اصلى آن اكتفا كرده
و عمده بحث را در حول تفسير نصوص ادبى و دينى قرار دهيم.( محمدهادى معرفت، التاويل
فى مختلف المذاهب و الآراء، ص 153).