واژه
هرمنوتيك(Hermeneutics) در اصل يونانى است كه از مصدر «Hermeneuein» اخذ شده است، (ريختهگران، 1378، ص 1) كه
عموماً به «بيان كردن، توضيح دادن، ترجمه كردن و تأويل كردن» ترجمه مىشود. تفسير
كردن در زبان انگليسى با كلمات ديگرى نيز بيان مى شود؛Interpretation وExegesis از لغاتى هستند كه در برگردان فارسى (باطنى، 1380، ص 295 و 456)
به تفسير كردن، ترجمه مىشوند و واژهExegesis به عنوان لغتى كه به صورت رسمى(Formal) استعمال مىشود، به معناى تفسير كردن است.
(2000،p :534 A
.S .Hornby) در برخى
فرهنگ اصطلاحات، بيان شده كهInterpretation هم به معناى تفسير و هم به معناى تاويل آمده است. البته با توجه
به كاربردهاى اين واژه، ترجمه تاويل نيز در پارهاى موارد درست به نظر مىرسد؛ به
عنوان مثال تعبير خواب يا تعبير الرؤيا باInterpretation of dreams وInterpretation of visions بيان مىشود كه در اصطلاح قرآنى نيز اين عبارت
با «تاويل» سازگار است؛ (اكبرى، 1372، ص 340) اما برخى بنا بر مبناى خود، برگردان
تفسير را براىInterpretation ترجيح داده (هادوى تهرانى، 1377، ص 120) و آن واژه را به تفسير
كردن ترجمه كردهاند[1] كه درست
هم به نظر مىرسد، يعنى معادل درست اين واژه، همان تفسير است و تاويل در عرف كنونى
مباحث تفسيرى، معنايى اصطلاحى است كه با اين واژه تناسب ندارد، مگر در مواردى كه
شاهدى بر اراده معناى «تاويل» از سوى نويسنده موجود باشد.
البته
در يك صورت مىتوان معناى تاويل را نيز براى اين لغت در نظر گرفت كه در حقيقت جعل
اصطلاح است و معناى تاويل در عرف رايج فارسى به شمار نمىرود، ولى اگر مترجم در
ابتدا تبيين خود را از واژه تاويل بيان دارد، آنگاه مشكلى به وجود نخواهد آمد؛
چراكه همانطور كه گفته شد، اين واژه هم در معناى تفسير و هم تاويل به كار برده
مىشود و
[1] . متأسفانه در ترجمههاى فارسى ديده مىشود كه بين
ترجمه« تاويل» با« تفسير» فرقى نگذارده و گاهى اين دو را به جاى همديگر به كار
مىبرند، حال آنكه در اصطلاح كنونى علوم قرآنى و مباحث تفسيرى،« تاويل» با«
تفسير» متفاوت بوده و هر كدام معناى خاص خود را دارد؛ به همينجهت در اين نوشتار،
گاهى عبارت« تاويل» به تفسير برگردانده شده و حال آنكه در منبع ترجمه شده فارسى
عبارت« تاويل» آمده است، ولى نگارنده با توجه به سياق متن ترجمه شده، سعى نموده
واژه متناسب را بياورد.