اما نقش اهل
بيت عليهم السلام در تفسير، نقشى تربيتى- آموزشى بوده است؛ از همين رو تفسير آنان
از قرآن كه در قالب روايات به ما رسيده است جنبه الگويى و بيان شيوههاى تفسيرى را
دارد.
اهل
بيت: آشنا به همه معانى قرآن
از
برخى روايتها معلوم مىشود كه بعد از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم، علم كامل
قرآن اختصاص به حضرت على عليه السلام و يازده امام بعد از وى دارد[1]
و در برخى روايتها هم راسخون در علم (آلعمران/ 7) را امامان معصوم معرفى
كردهاند. (همان، ص 230) هر يك از اهل بيت عليهم السلام به اندازهاى كه زمينه
فراهم بوده است، در حدّ استعداد و شايستگى مخاطبين، آيات را تفسير نمودهاند؛ ولى
بايد توجه داشت كه در تفسيرهاى منقول از آنان نوعى در هم ريختگى از حيث تفسير ظاهر
و باطن و نيز بين تفسير و تطبيق مصاديق به چشم مىخورد. از اين رو، توجه به آن
ضرورى مىباشد. مشكل ديگر در روايات تفسيرى ائمه عليهم السلام، جعل حديث از زبان
آنان است، چون دروغ پردازان با درك موقعيت والاى اهل بيت عليهم السلام زمينه
مناسبى براى ترويج سخنان باطل خود يافتند؛ به همين خاطر به حديثسازى و جعل سند و
نسبت دادن به پيشينيان به ويژه اهل بيت عليهم السلام پرداختند تا پذيرفته شود.
انواع
تفسير مأثور
تفسير
مأثور نقلى در بيان و تفصيل آيات مبهم قبل از هر چيز، بر خود قرآن استوار است و
سپس بر روايات نقل شده از معصومين عليه السلام و بعد از آن، بر اقوالى كه از صحابه
پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم و تابعان نقل شده، مبتنى است. از اين رو، شايسته
است كه به بررسى انواع تفسير مأثور و مقدار اعتبار هر نوع سخن بگوييم.
الف-
تفسير قرآن به قرآن:[2] بىگمان،
متقنترين منبع براى تبيين و تفسيرقرآن، خود قرآن است كه به دو صورت است: گاه
مطلبى در يك آيه مبهم و در آيه ديگر واضح بيان شده است. در اين صورت بين دو آيه
تناسب معنوى يا لفظى وجود دارد مانند آيه 3 سوره
[1] . براى اطلاع از اين روايات، ر. ك: اصول كافى، ج 1،
ص 228، كتاب الحجة، باب انه لم يجمع القرآن كله الّا الائمه عليها السلام.
[2] . بايد توجه داشت كه اكثر قرآن پژوهان، تفسير قرآن
به قرآن را يك روش اجتهادى مىدانند، چون استخراج يك معنا از چند آيه مختلف با كمك
عقل و اجتهاد صورت مىگيرد. ر. ك: بابايى، 1381، ج 1، ص 8.