در
اينكه تفسير قرآن هم زمان با نزول قرآن صورت مىگرفته است، هيچ اختلافى نيست و
همه عالمان شيعه و سنى معتقدند اولين مفسر قرآن خود پيامبر صلى الله عليه و آله و
سلم بوده است و اصولًا ايشان وظيفه خود مىدانسته كه براى رفع ابهام يا توضيح و بسط
آيات متشابه و مطالب مجمل قرآن، خواستههاى مردم را برآورده نمايد. خود قرآن نيز
اين امر را تأييدكرده، مىفرمايد: «قرآن را بر تو فروفرستاديم تا براى مردم آنچه
را به سوى ايشان نازل شده روشن سازى، باشد كه بينديشند.»[1]
اما اختلاف در اين است كه آيا پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم تمام قرآن را براى
مردم تبيين و تفسير كرده است يا برخى از آيات آن را؟ گروهى بر اين باورند كه
پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم تمامى قرآن را تفسير نموده و معانى افرادى و
تركيبى تك تك آيات قرآن را بيان فرموده است. ابن تيميه شخصيت بارز اين گروه است.
(ابن تيميه، مقدمه فى اصول التفسير، ص 6، به نقل از معرفت، 1380، ج 1، ص 177) گروه
دوم نيز به استناد روايتى از عايشه- كه مىگويد: «پيامبر صلى الله عليه و آله و
سلم جز تعدادى از آيات كه جبرئيل به او آموخته بود، چيزى از قرآن را تفسير
نمىنمود.» (ابن كثير، بى تا ج 1، ص 6)- معتقدند پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم
تنها اندكى از آيات را تفسير نموده است. بنا به نقل ذهبى، شمسالدين خويى و
جلالالدين سيوطى از طرفداران بارز اين گروهند. (ذهبى، 1421، ج 1، ص 54)
آيتالله
معرفت پس از نقل و بررسى نظريه اين دو گروه چنين مىنويسد:
«صحيح
اين است كه بگوييم پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم براى امت به ويژه اصحاب كبار،
تمامى آيات قرآن كريم را بيان داشته است و تمامى اهداف و مقاصد شريف قرآن را
برايشان بيان كرده است، به ويژه اگر احاديث بر جاى مانده از ائمه عليهم السلام را
درباره فروع احكام و مفاهيم قرآن بدان ضميمه نمائيم، در اينصورت هيچ ابهامى
درباره مفاهيم قرآنى باقى نخواهد ماند.» (معرفت، 1380، ج 1، ص 176) تفسير قرآن پس
از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم همچنان ادامه داشت و در هر عصرى با توجه به
مهارتها و گرايشهاى مفسران انواع و اقسام مختلفى از تفسير قرآن نوشته مىشد و
هنوز هم ادامه دارد.
تدوين
تفسير
تفسير
در آغاز به صورت شفاهى آموخته مىشد و در سينهها مىماند و از نسلى به نسل