از ديگر
مباحث مهم مرتبط با توحيد، مسأله حدوث و قدم كلام خداست. مؤلف با اشارتهاى كوتاه،
اصل بنيادى اعتقاد اشاعره مبنى بر غيرمخلوق بودن قرآن را بيان كرده است. اين
توضيحات موجز در دو جا آمده است: نخست، در تفسير «غيرذى عوج» مىنويسد: «غير مخلوق
و هو قول السدى.» اما ذيل آيه 2 سوره انبياء، ميان الفاظ قرآن و خود قرآن تمايز
قائل مىشود و مىنويسد: آمدن جبرئيل و قرائت محمد صلى الله عليه و آله و سلم و
استماع آنان (مخاطبان پيامبر) مُحَدث است نه قرآن.
يكى
از مباحث مهم كلامى مرتبط با نبوت، مسأله عصمت انبياء است. از جمله مواضعى كه در
تفسير الواضح مطالبى برگرفته از اسرائيليات را بهطور اجمال مىتوان يافت، مسأله
عصمت انبياء است. به عنوان نمونه مىتوان به قصه همسر اوريا و حضرت داوود عليه
السلام، دروغ گفتن ابراهيم عليه السلام و ماجراى حضرت يوسف عليه السلام[1]
اشاره كرد.
مسأله
جبر و اختيار نيز از موضوعات بحث برانگيز ميان متكلمان بوده است. دينورى در اين
زمينه هم اعتقادات اشاعره را دارد و ايمان مؤمنان و كفر كافران را به مشيت الهى
مىداند، در تفسير آيه وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ
الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ وَ أَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ (انفال/
24) مىنويسد: «يحفظ قلب المؤمن على الايمان حتى لايكفر و يحفظ قلب الكافر على
الكفر حتى لايؤمن». همچنين برخى آيات را در ردِّ عقايد قدريه مىداند؛ مثلا در
تفسير آيه وَ إِنَّا لَمُوَفُّوهُمْ نَصِيبَهُمْ غَيْرَ مَنْقُوصٍ
(هود/ 109) مىآورد: «نزلت هذه الآيه فى القدرية». علاوه براين، آيات پايانى سوره
قمر را نيز درباره اهل قدر و شاهدى بر ابطال عقايد آنها مىداند.
9.
تأويل
در
تفسير الواضح اگرچه بيشتر به توضيح لغوى آيات قرآن اهميت داده شده است، اما مواردى
كه نشانگر تأويل است، نيز يافت مىشود، چنانكه به تبيين تشبيهات و استعارات قرآن
هم پرداخته شده است؛ مانند اينكه «خروج از ظلمات به سوى نور» (ابراهيم/ 5) «برون
شدن از كفر به ايمان» و يا «نابينايى» در آيه 73 سوره اسراء «نديدن نعمتهاى الهى
يا عدم درك حجتها و بينهها»، دانسته شده است. همچنين يكى از اقوالى كه ذيل آيه
أَ وَ لَمْ يَرَوْا أَنَّا نَأْتِي الْأَرْضَ نَنْقُصُها مِنْ أَطْرافِها
(الرعد/ 41) مىآورد اين است: «هو موت العلماء». علاوه بر اين
[1] . به ترتيب ذيل آيات: الصافات/ 22- 24؛ الشعراء/
82؛ يوسف/ 52.