مؤلف از
معناى حروف بهويژه در مواردى كه در تفسير، نقش اساسى دارد، غافل نمىماند. از اين
رو، در برخى آيات براى تبيين معناى «ان» يا «لام» بدون تصريح «لام نافيه» در تقدير
مىگيرد؛[1] و در برخى
موارد مثلًا در تركيب «فلا اقسم» لام را زائده تلقى مىكند. در اين ميان تفسير
«عسى» جالب توجه است كه در اكثر قريب به اتفاق موارد با عبارت «عسى من الله واجب»
توضيح داده مىشود.[2] به نظر
مىرسد در اين معنا، دغدغههاى كلامى مفسر يعنى پرهيز از نسبت شك و ترديد به
خداوند موثر بوده است. يكى از بحث برانگيزترين حروف قرآن در ميان مفسران نقش نحوى
«واو» در آيه 7 سوره آل عمران است، زيرا نتيجه آن در تعيين عالمان به تأويل آيات
متشابه نقش اساسى دارد. در اين تفسير بدون اشاره به آراء و مناقشات مفسران در اين
مسأله، به انقطاع كلام پس از واژه «الله» و استينافيه بودن «واو» تصريح مىشود.[3]
در
الواضح به مسائل نحوى چندان توجه نمىشود. يكى از موارد معدود آيه بحث برانگيز به
لحاظ اعراب، يعنى «إِنْ هذانِ لَساحِرانِ» (طه/ 63) است كه صرفا بهطور
مختصر نوشته شده «بلغة بنى الحارث بن كعب و انما قال: ان هذان على اللغة لا على
الاعراب.» از ديگر موارد معدود اشاره به اصطلاحات نحوى مانند صله، موصول، قسم،
جواب قسم، وجه تعجب، استثناء ذيل برخى آيات است.[4]
2.
اختلاف قرائات
ذكر
اختلاف قرائات در تفسير الواضح، جايگاه ويژهاى دارد. معمولًا پس از بيان تفسير
آيه بر اساس يك قرائت، با عبارت كلى «ان قرات ...» قرائت ديگر به اختصار بيان و
تفسير متناسب با آن ذكر مىشود. اختلاف قرائات عمدتاً در مصوتها است و با
اصطلاحاتى چون رفع، ضم، نصب، خفض ... مشخص مىگردد؛ اما در مواردى معدود اين
اختلاف در حروف
[2] . نساء/ 6/ 84/ 99؛ مائده/ 52؛ اسرا/ 79؛ از موارد
استثناء آيه 8 سوره اسرا و 2 سوره قصص است كه« عسى» به« لعل» معنا شده است.
[3] . براى مورد ديگر كه به استينافيه بودن« واو» اشاره
شده است ر. ك: حديد/ 19.« صله» از ديگر اصطلاحات نحوى مربوط به حروف است كه در چند
مورد معدود بدان اشاره شده، براى نمونه ر. ك: قصص/ 82؛ يس/ 32؛ طارق/ 4.
[4] . ر. ك: صله و موصول در: قصص/ 82؛ يس/ 32؛ حديد/
19؛ قسم و جواب آن: زخرف/ 3؛ دخان/ 2؛ ق/ 2/ 5/ معارج/ 4؛ وجه تعجب: البقره/ 28؛
النساء/ 21.