آيه آن،
ناقه است و عناصر قصه روى بيان اين غرض متمركز شده است. همچنين در بسيارى از
قصهها از زمان مشخص و دقيق وقوع حوادث يادى نمىشود و با توصيفهاى كلى از آنها
مىگذرد.
از
منظر خود قرآن اهداف قصههاى آن در محورهاى زير خلاصه مىشود:
-
تربيت و آموزش از طريق القاى غير مستقيم؛
-
عبرت و تفكر؛
-
بيان حقايق و احياى تفكر دينى صحيح بر مبناى زدودن خرافات؛
-
شاهد صدق نبوت و زمينه براى گسترش دعوت؛
-
آرامش خاطر پيامبر و اميدآفرينى در دلهاى مؤمنين با نويد موفقيت.
بررسى
شبهه
دكتر
عبدالوهاب نجار در تعليقهاى بر اين مسأله مىگويد: «آنچه من ملاحظه كردم، اين است
كه عبارت دائرةالمعارف اسلاميه مثل عبارت اكثر مفسران قول خداوند تعالى
وَ لَبِثُوا فِي كَهْفِهِمْ ثَلاثَ مِائَةٍ سِنِينَ وَ ازْدَادُوا تِسْعاً
(كهف/ 25) را خبر از مدت مكث اهل كهف- از زمانى كه داخل شدند تا آنگاه كه بيدار
شدند- مىداند.» (نجار، بى تا)
اما
آيتالله معرفت در اينباره مىگويد: عبارت «و لبثوا ...» مقول قول
سَيَقُولُونَ (كهف/ 22) است. پس همانطور كه عبارت ثَلاثَةٌ
رابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ وَ يَقُولُونَ گفته سائلين است- و خبرى از جانب
خداوند متعال نيست و به همين دليل به دنبال آن آمده است: قُلْ
رَبِّي أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِمْ ما يَعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِيلٌ
(كهف/ 22) بگو پروردگارم به شمار آنان داناتر است و جز اندكى شمار ايشان را
ندانند.» همچنين عبارت وَ لَبِثُوا فِي كَهْفِهِمْ ثَلاثَ مِائَةٍ
سِنِينَ با قول قُلِ اللَّهُ أَعْلَمُ بِما لَبِثُوا لَهُ
غَيْبُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ (كهف/ 26) خداوند به مدت مكث ايشان
داناتر است كه علم نهان آسمانها و زمين خاص اوست» دنبال شده است. پس قرآن در مورد
تعداد اين افراد و مدت مكث ايشان ساكت است، چون اين مطالب نقشى در غرض هدايتى آيات
ندارد. اين قول از ابنعباس و شاگردش قتاده وارد شده است. ابنعباس مىگويد: «ان
الرجل ليفسر الآية يرى انها كذلك فيهوى أبعد ما بين السماء و الارض» سپس تلاوت
كرد: وَ لَبِثُوا فِي كَهْفِهِمْ و گفت: اگر
اين مقدار مكث كرده بودند، خداوند نمىفرمود: «قل الله اعلم بما لبثوا»