متنوعند؛
مثل وَ أُتُوا بِهِ
مُتَشابِهاً (بقره/ 25) يعنى
متشاكلًا. واضح است، ثمره كه به معناى ميوه است، نر و ماده ندارد و زوجيت و لقاح
اگر مطرح است، در بذر و شكوفه است، نه در فواكه و ثمرات. علاوه بر اين، نزد اهل
لغت رايج است كه از مثنى، شياع در جنس را اراده كنند نه دو تايى عددى را. ابوعلى
گفته است: مراد از «الزوجان» (من كل زوجين اثنين) شياع است و عدد دو نيست. به
تجربه ثابت شده است كه هنگام نزديك شدن بلايايى از قبيل طوفان، زلزله و ...،
حيوانات بسيار زودتر از انسانها با خبر شده، منطقه را ترك مىكنند. بنابراين،
تمام معضلات توهمى در داستان برطرف مىشود. آيتالله معرفت ساير قرائن موجود در
اين زمينه را نيز با دقتى مشابه پاسخ گفته است.
2.
توهم تعارض با عقل و تاريخ
مواردى
از نقل قرآنى قصص متهم به مخالفت با واقعيات عقلى، علمى يا تاريخى است. در عنوان
قبلى به مناسبت طرح مشكلات قصه طوفان نوح به راه حلهاى آيتالله معرفت براى حل
تعارضات علمى و عقلى اين داستان اشاره رفت. وى مواردى از اين دست را يكيك مورد
دقتهاى موشكافانه قرار داده است و- از آنجا كه قائل به واقع نمونى زبان قرآن در
تمام موارد از جمله در قصهها بود- هيچگونه توجيهى براى اتهاماتى از اين دست را-
از قبيل آنچه دانشمند مصرى نظير محمد احمد خلفالله يا شاگردش خليل عبدالكريم در
«الفن القصصى القرآن الكريم» مطرح كردهاند كه اين قبيل حكايات را از نوع قصص
شعبيه يا داستانهاى ملى و ادبيات عاميانه يا فولكلوريك مىدانند كه قرآن بدون
اثبات و نفى آنها به جهت غرض هدايتى خود از آنها استفاده كرده است و آوردن اين
مطالب در قرآن از قبيل استفاده از ضرب المثلهاى عاميانه در كلام ساير سخنوران به
منظور تفهيم مطالبشان است- نمىتوان پذيرفت و تنها به اثبات تاريخى آنها اگرچه به
بهاى تحمل تلخى مرارتها و دشوارىهاى فراوان آرام مىگرفت.
براى
نمونه تلاشهاى وى براى اثبات تاريخى مطالب قرآنى در رابطه با فرعون و هامان مثال
زدنى است. قصه اصحاب كهف يكى از اين موارد است. اين قصه، يعنى حكايت انسانهايى كه
نفوسشان با ايمان آرامش يافت و ايمان را بر دنيا و متاع آن ترجيح دادند و براى حفظ
آن، آنگاه كه زيستن ميان مردم بر ايشان دشوار شد، در غارى پناه جستند، با اقوال
متعدد